فصلنامه علمی پژوهشی مطالعات میان رشته ای در رسانه وفرهنگ، با هدف اصلی گسترش و تبیین دیدگاههای نظری و ارائه دستاوردهای پژوهشی بدیع در حوزه ارتباطات و رسانه ها در سال1389 در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی (پژوهشکده مطالعات فرهنگی و ارتباطات) راه اندازی شده است.
این مجله حاصل مقالات منبعث از پژوهشهایی است که به تحلیل و ارزیابی نقش رسانه ها در فرهنگ، ارتباطات انسانی و اجتماعی، مسائل پیرامون رسانه های سنتی و رسانه های نوین از جمله سیاستگذاری، تولید و مصرف محتوای رسانه ها، افکار عمومی، حوزه های نوپدید مطالعات ارتباطاتی (ارتباطات علم و فناوری، ارتباطات محیط زیست، ارتباطات مخاطره، ارتباطات بحران) و روششناسی می پردازد.
با توجه به اهمیت رویکردهای نوینی چون بین رشته ای و میان رشته ای، انتقادی، پسامدرنیستی، پسااستعماری، در کنار رویکردهای سنتی، این نشریه از پژوهشهای مختلف و متنوع در این زمینه استقبال میکند. همچنین با توجه به اهمیت نظرات مخاطبان در ارتقاء سطح مجله و ایجاد رضایت در نویسندگان، از متفکران، پژوهشگران و استادان این حوزه تقاضامندیم، این نشریه را همچون گذشته از دیدگاه های ارزشمند خود بهره مند سازند.
این مجله برای دستیابی به اهدافش محورهای خاصی را معرفی میکند؛ اما محورها محدود به موارد گفته شده نیستند؛ بدیهی است از مقالات نوآورانه استقبال میشود. برخی از محورهای مورد توجه مجله عبارتند از:
دین، اخلاق، و حقوق درارتباط با رسانه ها
مطالعات تاریخی در ارتباطات و رسانه ها
مطالعات در حوزه زبان و محتوای رسانه ها
مدیریت و سیاست گذاری رسانه ها
بازی، هنر و زیبایی شناسی در رسانه ها
مطالعه در حوزههای نوین ارتباطات (علم و فناوری، محیط زیست، مخاطره و بحران)
روششناسی و رویکردهای نوین در مطالعات رسانهها و فرهنگ
علوم شناختی و روانشناسی در رسانه ها و ارتباطات
مطالعات فرهنگی
مطالعات افکار عمومی و سیاست در ارتباطات و رسانه ها
خواهشمندیم جهت پیگیری وضعیت مقاله خود، صرفا از طریق ایمیل نشریه به شرح زیر اقدام فرمایید. نشانی الکترونیک: mediastudies1392@gmail.com
لطفا با ایمیلی غیر از yahoo ثبتنام نمایید.
کاربران محترم توجه داشته باشند که دریافت کد مقاله به معنای ارسال مقاله نیست. کاربران باید تمام مراحل را طی نمایید و در پایان صفحه تایید ارسال مقاله باید مشاهده شود ( برای مشاهده نمونه اینجا کلیک کنید)
در مرحله آخر ارسال مقاله، توجه داشته باشید که حتما از منوی نوع مقاله ، فایل اصلی مقاله را انتخاب کنید، تا مراحل ارسال کامل شود.(برای مشاهده تصویر نمونه اینجا کلیک کنید)
شماره تماس نشریه:09918928676 ، پاسخگویی شنبه تا چهارشنبه ساعت 8-15
چکیده پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش رسانههای داخلی در مشروعیتبخشی به کارآمدی نظام جمهوری اسلامی ایران با تأکید بر اقتدار در سیاست خارجی و با اتکاء به نظریه تزریق مستقیم انجام شده است. سؤال اصلی تحقیق آن است که رسانههای رسمی چگونه با بازنمایی مؤلفههای اقتدار در سیاست خارجی، در فرآیند مشروعیتبخشی به کارآمدی نظام ایفای نقش میکنند؟ فرضیه پژوهش نیز بر این مبنا استوار است که رسانهها از طریق تکرار و برجستهسازی گفتمان قدرت و دیپلماسی مقاومت، در راستای تقویت مشروعیت عملکردی نظام جمهوری اسلامی عمل میکنند. روش تحقیق، تحلیل محتوای کیفی با رویکرد استقرایی است. جامعه آماری شامل کلیه اخبار منتشرشده در رسانههای داخلی درباره سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است. نمونه آماری بهصورت هدفمند انتخاب و شامل ۳۰ خبر از خبرگزاریهای رسمی مانند ایسنا، فارس، مهر، تسنیم، تابناک و مشرق است. یافتههای تحقیق نشان میدهد رسانهها با تمرکز بر مضمونهایی چون اقتدار امنیتی، نفوذ منطقهای، دیپلماسی عزتمند و مردمپایه بودن قدرت، تصویری کارآمد از نظام در عرصه سیاست خارجی ترسیم میکنند و از این رهگذر، در قالب الگوی نظریه تزریق مستقیم، نقش مؤثری در تقویت مشروعیت سیاسی ایفا مینمایند.
چکیده این پژوهش به بررسی شفافیت و نظارت در معاملات شهرداری درایران و تعیین الزامات رسانهای مرتبط میپردازد. سؤال اصلی تحقیق این است که وضعیت شفافیت و نظارت در معاملات شهرداری در ایران چگونه است و رسانه ها چگونه می توانند در بهبود آن نقش آفرینی کنند؟ فرضیه تحقیق بیان میدارد که با وجود چارچوب های قانونی موجود، کاستی های اجرایی و نظارتی منجر به کاهش شفافیت در معاملات شهرداری ها شده و رسانه ها میتوانند با ایفای نقش نظارتی خود، به بهبود این وضعیت کمک کنند. روش پژوهش کیفی بوده و از مطالعات اسنادی، تحلیل محتوای قوانین و مقررات، بررسی گزارش های رسانهای و مصاحبههای نیمهساختاریافته با خبرگان حوزه شهری استفاده شده است. نتایج نشان میدهد که علیرغم وجود قوانین مرتبط با شفافیت مالی و معاملات شهرداری، چالشهایی مانند ضعف در اجرای مقررات، ناکارآمدی سازوکارهای نظارتی و محدودیت های فناوری اطلاعات، مانع از تحقق شفافیت مطلوب شده است. همچنین، رسانه ها با افشاگری تخلفات و اطلاعرسانی به موقع میتوانند نقش مؤثری در افزایش شفافیت و پاسخگویی مدیران شهری ایفا کنند.
چکیده پژوهش پیش رو به بررسی راهبردهای ترجمه در زیرنویس انگلیسی فیلم تنگه ابوقریب بر اساس مدل پدرسن (2011) پرداخته است. در ابتدا، عناصر فرهنگی موجود در فیلم، با استفاده از مدل نیومارک (2010) شناسایی و سپس بر اساس مدل پدرسن تحلیل و توصیف شدند. هدف اصلی این پژوهش، برآورد فراوانی و نوع راهبردهای بهکاررفته در ترجمه و تعیین رویکرد مبدأمحور یا مقصدمحور درزیرنویس فیلم بوده است. نتایج نشان داد که مترجم در فرآیند ترجمه، عمدتاً رویکردی مبدأمحور اتخاذ کرده است. بهطوریکه از مجموع راهبردهای بهکاررفته، ۴۹.5 درصد مبدأمحور بوده است. این امر نشاندهنده تلاش مترجم برای انتقال دقیق مفاهیم و عناصر فرهنگی متن اصلی است. از سوی دیگر، راهبردهای مقصدمحور تنها ۲۷.۹ درصد را تشکیل دادهاند که بیانگر اولویت حفظ اصالت متن اصلی نسبت به تطبیق مفاهیم با فرهنگ مخاطب مقصد است. یعلاوه، ۲۲.۶ درصد از اقلام فرهنگی با استفاده از معادلهای رسمی ترجمه شدهاند، که نشاندهنده توجه مترجم به دقت و پذیرش ترجمه توسط مخاطب زبان مقصد است. این نتایج نشان میدهد که ترجمه زیرنویس فیلم تنگه ابوقریب، با توجه به محتوای تاریخی و فرهنگی خاص آن، رویکردی متعادل داشته است؛ بهگونهای که ضمن حفظ وفاداری به متن اصلی، تلاش شده تا برای مخاطب مقصد نیز قابلدرک باشد.
چکیده امروزه شبکههای اجتماعی بخش قابل توجهی از زمان افراد را به خود اختصاص دادهاند و مطالعه رفتار کاربران در این فضا برای پیشگیری از آسیبهای احتمالی ضروری است. بر این اساس،پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه میان ویژگیهای شخصیتی و نحوه خودافشایی کاربران دختر در شبکه اجتماعی اینستاگرام انجام شد. جامعه آماری شامل دختران مجرد ۲۰ تا ۲۴ ساله مراجعهکننده به مراکز روانشناختی شهر قم بود که از میان آنها ۱۷۰ نفر به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه استاندارد شخصیت نئو (فرم کوتاه) بود و دادهها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون تحلیل شدند. نتایج نشان داد میان پنج ویژگی شخصیتی روانآزردهگرایی، گشودگی، موافقبودن، برونگرایی و باوجدانبودن با میزان خودافشایی از طریق نام و عکس در پروفایل اینستاگرام رابطه معناداری وجود ندارد. همچنین سه ویژگی روانآزردهگرایی، گشودگی و موافقبودن با خودافشایی در بخش بیو نیز رابطهای معنادار نشان ندادند. در مقابل، دو ویژگی شخصیتی برونگرایی و باوجدانبودن با خودافشایی در بیو رابطه مثبت و معناداری داشتند. به بیان دیگر، افرادی که دارای سطح بالاتری از برونگرایی و وجدانگرایی بودند، تمایل بیشتری به معرفی خود از طریق بیو در اینستاگرام داشتند. این یافتهها اهمیت ویژگیهای شخصیتی در نحوه تعامل افراد در شبکههای اجتماعی را نشان میدهد
چکیده این مقاله به بررسی تأثیر تبلیغات انتخاباتی بر فرآیند تصمیمگیری سیاسی در جمهوری اسلامی ایران میپردازد. مسئله اصلی این پژوهش، تحلیل فنون مختلف تبلیغاتی است که در طول تاریخ انتخابات ایران به کار گرفته شدهاند و تأثیر آنها بر افکار عمومی و نتایج انتخابات را بررسی میکند. سؤال اصلی این است که چگونه فنون تبلیغاتی در انتخابات ریاستجمهوری 1400 ایران بهکار گرفته شدند و چه تأثیری بر افکار عمومی داشتند؟ روش پژوهش ترکیبی از روشهای کیفی و کمی است که شامل تحلیل محتوای تبلیغات، مصاحبه با کارشناسان و رأیدهندگان، و پرسشنامههای استاندارد شده میشود. نتایج نشان میدهد که فنون تبلیغاتی بهعنوان ابزاری قدرتمند میتوانند هم به صورت مثبت و هم منفی بر تصورات عمومی و نتایج انتخاباتی تأثیر بگذارند. پیشنهاد میشود که قوانین تبلیغاتی بازنگری شود و از فناوریهای نوین برای بهبود ارتباط با رأیدهندگان استفاده گردد.
چکیده هدف : مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش تعدیل کننده استفاده از رسانههای اجتماعی سازمانی در دلبستگی شغلی در نظر گرفته شد. روششناسی: با تکیه بر مدل تقاضا-منابع شغلی(JD-R) یک مدل تحقیقاتی برای بررسی نقش تعدیلکننده استفاده از رسانههای اجتماعی سازمانی کاری و غیرکاری در رابطه بین عوامل استرسزای کاری(استرسزای چالشی و استرسزای بازدارنده) و دلبستگی شغلی ایجاد گردید. مدل تحقیق با استفاده از 420 پاسخ معتبر جمعآوری شده از طریق پرسشنامه آنلاین در شرکتهای دانش بنیان پارک علم و فناوری شیخ بهایی اصفهان مورد آزمون قرار گرفت. یافتهها: نتایج نشان داد: عوامل استرسزای چالشی به طور مثبت با دلبستگی شغلی مرتبط هستند در حالی که عوامل استرسزای بازدارنده با دلبستگی شغلی ارتباط منفی دارند. همچنین رابطه بین عوامل استرسزای چالشی و دلبستگی شغلی یک اثر U شکل را تحت تاثیر تعدیلگر استفاده از رسانههای اجتماعی سازمانی کاری نشان میدهد، اما یک اثر U شکل معکوس را تحت تاثیر تعدیلگر استفاده از رسانههای اجتماعی سازمانی غیرکاری نشان میدهد نتیجهگیری: کارکنان تحت استرس بازدارنده ممکن است به سطح نسبتا بالاتری از استفاده از رسانههای اجتماعی سازمانی غیرکاری نسبت به کارکنان تحت استرس چالشی برای رسیدن به دلبستگی شغلی بهینه نیاز داشته باشند.
فریدون رمضانی؛ بهمن کرد تمینی؛ فرهاد کهرازئی؛ علی عرب
چکیده مقدمه: در این مقاله بسته آموزشی سواد روانشناختی رسانه و فضای مجازی مبتنی بر فرهنگ که برای نخستین بار در ایران طراحی و اعتباریابی شده معرفی شده است.
روش پژوهش: پیمایشی و کاربردی، در زمره مطالعات روانسنجی است. محتوای بسته آموزشی سواد روانشناختی رسانه و فضای مجازی بر اساس نظر صاحب نظران در قالب دستور عمل هشت جلسه ی آموزشی-تبیینی طراحی، اعتباریابی و معرفی شده است. جامعه آماری و نمونه پژوهش در بخش اول منابع مرتبط و در بخش دوم 12صاحب نظر بودند.
یافته ها: روایی محتوایی این بسته آموزشی در مقوله مرتبط بودن87.51، در وضوح 79.17، در سادگی79.16 و در کل81.95 و قابل قبول می باشد. نسبت روایی محتوایی این بسته آموزشی0.92و ضریب شاخص اهمیت آن نیز92.8به دست آمد.
بحث و نتیجه گیری: بسته آموزشی مبتنی با رویکرد تبیینی و تسهیل گرانه از اعتبار محتوایی قابلقبولی برخوردار است. آموزش این بسته آموزشی و مداخله ای در راستای مقابله با تهدیدات شناختی و ترکیبی رسانه ای و پیشگیری از آسیب های رسانه ای در گروه های مختلف به ویژه نوجوانان پیشنهاد می شود و انتظار می رود با ارتقای دانش و فرهنگ کاربری رسانه و فضای مجازی نقش موثری در کاهش آسیب پذیری از تهدیدات رسانه ای داشته باشد.
چکیده هدف اصلی این پژوهش فهم مفاهیم حساس در کردستان و در فضای رسانهای مناطق کردنشین با تاکید بر استان کردستان بوده است و به همین دلیل برای فهم بهتر موضوع از روش دلفی کیفی و کمی استفاده شده است. جامعه آماری تحقیق متخصصین فعال در حوزههای علوم انسانی در استان کردستان و آشنا با شرایط این استان بودهاند. در بخش کیفی 23 نفر پاسخگوی سوالات بودهاند و در بخش کمی 38 نفر به سوالات بسته پاسخ دادهاند. کلیت فرآیند نشان دهنده تاثیر تفاوت فرهنگی، قومی، مذهبی، فرودستی و عدم وجود رسانه آزاد بر واکنش به فعالیت رسانهها است و در این راستا رسانهها باید تفاوتهای فرهنگی و حساسیتهای فرهنگی گروههای مختلف را بشناسند و سعی نمایند در تقابل و تفاوت بین فرودست و فرادست بیطرفی خود را حفظ کنند. همچنین داشتن رویکرد حداکثری در جذب مخاطب میتواند کمککننده در تفاهم اجتماعی و ملی باشد.
چکیده هدف این پژوهش شناسایی چالشها و راهکارهای ارتقاء مرجعیت فیلمهای ایرانی شرکتکننده در جشنوارهها با تمرکز ویژه بر جشنواره فیلم فجر است. این پژوهش با استفاده از روش مرور نظاممند ادبیات و تحلیل 58 مقاله منتخب از میان 136 مقاله اولیه، چالشهای موجود در مسیر مرجعیتیابی فیلمها را در هفت حوزه اصلی شناسایی کرده است (1)، کمبود استفاده از فناوریهای نوین مانند پلتفرمهای دیجیتال و آنلاین که مانع از دیده شدن فیلمهای ایرانی در سطح جهانی میشود؛ (2)، مشکلات فنی و اجرایی در فرآیند انتخاب و ارزیابی فیلمها که موجب کاهش کیفیت انتخاب فیلمها و محدودیتهای فرصتهای رقابتی میگردد؛ (3)، ضعف در استراتژیهای بازاریابی و تبلیغات ؛ (4)، رقابت با جشنوارههای معتبر جهانی که باعث فشار برای جشنواره فیلم فجر و محدودیتهایی در رقابت فیلمها میشود؛ (5)، موانع زمینه ای؛ (6)، مشکلات ساختاری و مدیریتی همچون وابستگی به نهادهای دولتی و کمبود هماهنگی بین بخشها که بر فرآیند انتخاب و حمایت از فیلمها تأثیر منفی میگذارد؛ و (7)، چالشهای داوری مانند نبود معیارهای استاندارد و سلیقهای بودن ارزیابیها. یافتهها نشان میدهد که بهبود مرجعیت فیلمهای ایرانی در جشنوارهها نیازمند بازنگری در سیاستگذاریها، استفاده از فناوریهای نوین، توسعه استراتژیهای بازاریابی و بهبود فرآیندهای مدیریتی است
چکیده این پژوهش به بررسی نقش فرهنگ و رسانه در بازسازی گفتمانهای سیاسی خاورمیانه با تأکید ویژه بر ژئوپلتیک جمهوری اسلامی ایران میپردازد. مسأله اصلی تحقیق آن است که چگونه قدرتهای منطقهای، بویژه ایران، از ابزارهای فرهنگی و رسانهای برای بازنمایی خود و تضعیف گفتمان رقیب بهره میبرند. پرسش محوری مقاله این است: فرهنگ و رسانه چگونه در ساخت، تثبیت یا تغییر گفتمانهای سیاسی در خاورمیانه عمل میکنند و ایران چگونه از این ظرفیتها در جهت تقویت جایگاه منطقهای خود استفاده کرده است؟ فرضیه تحقیق بر آن است که ایران از طریق مؤلفههای فرهنگی-هویتی و بهرهگیری هدفمند از رسانه های همسو، توانسته گفتمان خاصی را حول مقاومت، استقلال و عدالت بازتولید کند که به مثابه ابزاری در جهت نفوذ نرم در منطقه عمل میکند. پژوهش حاضر با رویکرد تفسیری، روش کیفی و با استفاده از تحلیل تماتیک گفتمانی، محتوای هدفمند ۳۰ رسانه منتخب (۱۵ رسانه همسو با ایران و ۱۵ رسانه رقیب یا غیرهمسو)، شامل شبکههایی چون پرستیوی، العالم، العربیه، الجزیره، بیبیسی و اسکاینیوز، در بازه زمانی ۲۰۱۱ تا ۲۰۲۵، را بررسی کرده است.
چکیده این تحقیق به بررسی نحوه بازنمایی سیاستهای اقتصادی مقاومتی در رسانههای ایرانی و تأثیر آنها بر نگرشهای عمومی نسبت به اقتصاد ملی میپردازد. سؤال اصلی تحقیق این است که چگونه رسانه ها از ابزارهای زبانی و تصویری برای شکلدهی به درک مخاطبان از این سیاست ها استفاده میکنند. فرضیه تحقیق این است که رسانههای ایرانی با بازنمایی مثبت از سیاستهای اقتصادی مقاومتی، درصدد ایجاد یا تغییر نگرش عمومی به نفع اقتصاد ملی بوده اند. برای پاسخ به این سؤال، تحقیق از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده کرده است و دادهها از مطالب منتشرشده در ۱۵ رسانه معتبر ایرانی طی سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۰ جمعآوری شدهاند. جامعه آماری شامل تمامی رسانههایی است که به تحلیل سیاستهای اقتصادی مقاومتی پرداختهاند و نمونه آماری از بین رسانههایی همچون مهر نیوز، دنیای اقتصاد و مشرق نیوز انتخاب شده است. نتایج تحقیق نشان میدهد که رسانهها با استفاده از مفاهیم ملیگرایانه و تأکید بر مقاومت در برابر تحریمها، در تلاش بوده اند تا با تکیه بر این تیترها، مقالات و تحلیلها، حمایت عمومی از سیاستهای اقتصادی مقاومتی را جلب کنند. این بازنماییها بهطور آشکار به دنبال تقویت اهمیت تولید داخلی و خودکفایی در ذهن مخاطبان بوده اند.
چکیده گسترش خواندن در نمایشگرها و زیستجهانهای دیجیتال، الگوهای توجه، حضور و عمق پردازش خوانش را دگرگون کرده است. پژوهش حاضر تلاش میکند با رویکردی میانرشتهای در چارچوب نظری فضا محور و تفکیک سه سطح خوانش در فضای هژمونیک، فضای مقاومت و فضای میانجی و با روش تحلیل نظری ـ اسنادی از مسیر بازخوانی انتقادی ادبیات میانرشتهای خواندن و فناوری و همچنین قیاس کیفیت خوانش در ابزارهای مختلف چاپی - کاغذی و دیجیتال - الکترونیکی، به بررسی تأثیر تغییر فضاهای خوانش و تحول فناوری بر کیفیت خوانش ناشی از میزان غوطهوری مخاطب در این فضاها بپردازد. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که معماری فضاهای خوانشی دیجیتال از رهگذر شیوۀ طراحی روایتهای تعاملی، بر عمق غوطهوری کاربران این فضاها اثر مستقیم دارد. به طور خاص، نتایج پژوهش حاکی از آن است که در فرایند خوانش دیجیتال، فضاهای میانجی با تقویت حس حضور و تعامل دوسویه، میتوانند کیفیت خوانش را ارتقا دهند، هرچند این مزیت در کنار چالشهای شناختی خاص این فضاها باید موردتوجه قرار گیرد تا کیفیت مشارکت خواننده در خوانش بالا رود. این تقویت تعامل میتواند از مسیر هدایت فضاهای میانجی و مهار عوامل تنش در کیفیت خوانش میسر شود.
چکیده پژوهش حاضر به بررسی چگونگی بازنمایی هویتهای فرهنگی در روایتهای تعاملی بازیهای رایانهای میپردازد. مسئلهی اصلی تحقیق آن است که روایتهای تعاملی چگونه از طریق سازوکار انتخاب، تصمیم و عاملیت کاربر، به بازتولید یا دگرگونی هویتهای فرهنگی منجر میشوند. هدف پژوهش، تبیین رابطه میان روایت تعاملی، عاملیت و بازنمایی فرهنگی در بازیها و شناسایی مؤلفههای اصلی این بازنمایی است. روش پژوهش کیفی و تفسیری است و با بهرهگیری از تحلیل محتوای فرهنگی و نشانهشناسی روایی انجام شده است. دادهها از طریق مشاهده تحلیلی و بازیگردی نظاممند در ۳۰ بازی منتخب گردآوری و با روش مثلثسازی درونمتنی تحلیل شدند. یافتهها نشان میدهد که هرچه میزان تعاملیبودن روایت و آزادی انتخاب کاربر افزایش یابد، بازنمایی فرهنگی از حالت ایستا به پویایی چندلایه تبدیل میشود. بازیهای دارای ساختارهای چندمسیره و تصمیممحور امکان بازنمایی متکثر و انتقادیتری از فرهنگها را فراهم میآورند، در حالی که بازیهای خطیتر غالباً بازنماییهایی کلیشهای و تقلیلیافته ارائه میدهند. نتایج نهایی تأکید دارد که بازیهای رایانهای باید بهعنوان فضاهای فرهنگی پویا در نظر گرفته شوند که در آن معنا و هویت در فرایند تعامل و انتخاب شکل میگیرد. این پژوهش بر ضرورت توجه به حساسیتهای فرهنگی در طراحی بازیها و توسعهی مطالعات میانرشتهای در این حوزه تأکید میکند.
چکیده این مقاله به بررسی نقش رسانهها در بازنمایی افکار عمومی و تأثیر این بازنماییها بر رفتار تقنینی مجلس شورای اسلامی میپردازد. مسئله محوری پژوهش آن است که چگونه موضوعاتی نظیر بدحجابی و سگگردانی، از طریق تکرار در رسانهها و تریبون های مذهبی، به مسئلهای سیاسی-حقوقی بدل شده و به تصویب قوانین و طرحهای تقنینی منجر میشوند. هدف اصلی تحقیق، تبیین سازوکارهای گفتمانی است که میان افکار عمومی، بازنمایی رسانهای و واکنش قانونگذار پیوند برقرار میکنند. سؤال اصلی پژوهش این است: چگونه رسانهها با بازنمایی افکار عمومی، زمینه کنش تقنینی مجلس را فراهم میکنند؟ فرضیه تحقیق آن است که قانونگذار، تحت تأثیر فشارهای ناشی از گفتمان رسانهای و تریبونی، به جای تکیه بر تحلیل کارشناسی، در فرآیندی بازتابی به تصویب قوانین واکنشی میپردازد. پژوهش حاضر از روش تحلیل محتوای گفتمانی انتقادی بهره برده و رویکرد آن کیفی است. جامعه پژوهش شامل متون منتشرشده در رسانه های رسمی، تریبون های مذهبی، و متون قانونی مربوط به دو نمونه عفاف و حجاب و ممنوعیت سگگردانی در بازه زمانی ۱۳۹۹ تا ۱۴۰۳ میباشد. نمونه آماری نیز شامل ۲۰ متن رسانهای و تریبونی است که به صورت هدفمند انتخاب شدهاند.
چکیده تحلیل روانشناختی شخصیتهای سینمایی بهویژه کاراکترهای مبتلا به اختلالات شخصیت، بهعنوان یک رویکرد میانرشتهای در حوزه مطالعات روانشناسی و رسانه، میتواند به فهم عمیقتری از پیچیدگیهای رفتار و روان انسانها منتهی شود. هدف این پژوهش، بررسی اختلالات شخصیت در کاراکترهای محوری برخی آثار سینمایی و تحلیل آنها بر اساس DSM-5 بود. این مطالعه به روش مرور نظاممند با جستجو در پایگاههای اطلاعاتی جهاد دانشگاهی، مگیران، پاپ مد، اسکوپوس، ساینس دایرکت، اسپیرنگر و گوگل اسکالر انجام شد و از مقالات نمایه شده از سالهای 1395 تا 1404 شمسی و 2009 تا 2025 میلادی استفاده شد. یافتهها نشان داد که بسیاری از آثار سینمایی با بازنمایی دقیق ویژگیهای رفتاری، هیجانی و شناختی شخصیتهای مبتلا به اختلالات شخصیت، بستری مؤثر برای آموزش غیرمستقیم مفاهیم آسیبشناسی روانی فراهم آوردهاند. چنین بازنماییهایی علاوه بر آگاهیبخشی روانشناختی به مخاطب، زمینهساز توسعه رویکردهای میانرشتهای و تعمیق تعاملات علمی میان حوزههای روانشناسی و مطالعات سینمایی نیز میباشند.
هومن قاپچی؛ علی اکبر فرهنگی؛ طاهر روشندل اربطانی؛ سیدمهدی شریفی
چکیده در این تحقیق، با روش «مطالعۀ موردی» و روش نمونهگیری « گلولهبرفی» 124 نفر از جوانان اروپایی که جذب داعش شدهاند مورد مطالعه قرار گرفته و برای هرکدام پروفایل جداگانه ساخته شد. در این پروفایلها نام، نامخانوادگی، ناممستعار، سن، جنسیت، تحصیلات، شغل، مذهب، محل سکونت، اصلیت نژادی، ماموریت، دلیل جذب، طریقجذب، وضعیت فعلی، فنون اقناع، نقش رسانه در جذب، نوع بازنمایی در رسانهجمعی و تولید، توزیع، مصرف یا حضور در محتوای داعش بررسی شده است. نقش رسانههای اجتماعی در جذب این مخاطبان خاص و بهظاهر دستنیافتنی پرسش اصلی این تحقیق بوده است. پرسشهای فرعی عبارتند از: 1. نقش رسانه در جذب جوانان اروپایی کدامیک از این سه حالت بوده است؟ عامل جذب، کاتالیزور(شتابدهنده) یا بیتاثیر؟ 2. نسبت (تولیدکنندههای محتوای داعش) با (توزیعکنندههای محتوای داعش)، (مصرفکنندههای محتوای داعش) و (حاضرین در محتوای داعش) در این جامعه موردی به چه میزان است؟ 3. کدامیک از فنون چهاردهگانۀ اقناع برای جذب این افراد بیشتر به کار رفته است؟ 4. نوع و نسبت بازنمایی رسانههای جمعی این افراد چه میزان بوده است؟ 5. این افراد دارای اصلیت اروپایی بوده یا نسل دوم و سوم مهاجرین به اروپا بودهاند؟ 6. رسانۀ اصلی جذب این افراد در کدام سوی طیف «از منبر تا فضایمجازی» بوده است؟
چکیده فنّاوری اطلاعات توانسته است تمامی شیوهها و مسیرهای انتقال، مبادله، نمایش، ذخیرهسازی، و مدیریت اطلاعات را متحول و دگرگون سازد. امروزه، فنّاوریهای نوین ارتباطی چنان سرعت و عمقی به تغییرات اجتماعی دادهاند که حتی پابرجاترین عرصۀ حیات بشری یعنی فرهنگ را نیز درنوردیده و انسان را در میانۀ یک دگرگونی فرهنگی جدی قرار دادهاند؛ چرا که سرعت انتقال جریان فرهنگ، بهواسطة ارتباطات نوین، در حال افزایش است. از اینرو، ترسیم چنان دورنمایی در حوزۀ فنّاوری اطلاعات منشأ تحولات مثبت خواهد بود که مبتنیبر جایگاهها و راهکارهای مطلوب فرهنگی باشد. در این مقاله، ضمن تعریف مفاهیم فرهنگ و فنّاوری اطلاعات و بررسی ویژگیهای آنها، رابطۀ میان فرهنگ و فنّاوری اطلاعات با تأکید بر فنّاوریهای نوین ارتباطی، که مهمترین آنها اینترنت است، مورد کنکاش قرار گرفته است. نگارنده در این بررسی دیدگاههای متفاوت دربارۀ تأثیرات و کارکردهای اینترنت را به بحث کشیده و نشان داده است که با وجود همۀ ظرفیتها، فرصتها، و قابلیتهای این فنّاوری نوین نباید مسائل و آسیبهای بهوجودآمده را از نظر دور داشت. در انتها به بررسی تأثیر اینترنت بر تغییر روند سنتی ارزشهای دینی پرداخته شده است. در این پژوهش، که با روش توصیف، تبیین، و تحلیل اطلاعات گردآوریشده از منابع کتابخانهای تهیه شده است، مشخص میشود که اینترنت ممکن است باعث تضعیف برخی ارزشهای دینی شود.
چکیده دانش جدید و میان رشتهای فلسفة رسانه (Media Philosophy ) حدود ده سال است که در کشورهایی از قبیل آلمان، و آمریکا مورد توجه محققان علوم فلسفی، اجتماعی و ارتباطات قرار گرفته است. اینکه این دانش خود از میان رشتهها و علوم دیگر بهطور طبیعی متولد شده و یا به تلقیح برخی علوم با یکدیگر با انتظارات معینی به وجود آمده است، بحث جداگانهای لازم دارد که در هر صورت، باعث مطرح شدن مسایل جدیدی در حوزة ارتباطات و رسانههای جدید شده است. جایگاه فلسفة رسانه و نسبت آن با تقسیمات اساسی فلسفه، ماهیت فلسفة رسانه و توجه به هویت و روش و مسایل این دانش، و همچنین، خانواده فلسفة رسانه و بستگان آن دانش، و در نهایت، فلسفة رسانه گسترش مرزهای دانش و یا ضرورتی بومی، محورهای اصلی این نوشته را تشکیل میدهد. در تبیین جایگاه دانش فلسفة رسانه، دو تقسیم اصلی فلسفه به فلسفة مطلق و فلسفة مضاف، و فلسفة قارهای و فلسفة تحلیلی عنوان خواهد شد، و نسبت دانش فلسفة رسانه در اقسام آن بررسی و نتایج آن ارائه خواهد شد. سپس، در بحث ماهیت دانش فلسفة رسانه، نسبت این دانش جدید با معرفتهای درجة اول و درجة دوم و فلسفههای مضاف مورد توجه قرار خواهد گرفت و به دنبال آن روش معتبر این علم تبیین خواهد شد. در ادامة نوشته، تقسیمبندی مهم فلسفة رسانه به فلسفة نظری رسانه و فلسفة عملی رسانه و شرح اقسام آن مطرح خواهد شد.
چکیده امروزه رسانههای جمعی، بهمنزلة شاهراه اطلاعاتی جوامع، و نقش آنها در فرهنگ و ابعاد گوناگون هویت انسانی، بهویژه هویت ملی، مورد توجه صاحبنظران و محققان علوم انسانی ـ اجتماعی قرار گرفته است. در این ارتباط رویکردها و رهیافتهای نظری متفاوتی عرضه شده است. نظریة ارتباطات گلولهای بر شکلگیری هویت بر مبنای رسانهها تأکید کرده است. دربرابر، برخی صاحبنظران به قدرت تحلیل اطلاعات و فرهنگ بهرهوری از رسانهها اشاره کردهاند. در این میان، برخی نیز با عرضة رویکرد تعادلی بر نقش دوگانه و متناقض رسانهها در شکلدهی و فرسایش هویت ملی تأکید داشتهاند. با توجه به موارد فوق، هدف اساسی این مقاله بررسی میزان و نوع محتوای برنامههای مورد استفاده از رسانههای تلویزیون و ماهواره و اینترنت و میزان گرایش به هویت ملی شهروندان و نیز چگونگی رابطه بین متغیرهای فوق در جامعة آماری مورد مطالعة کاشان، بهمنزلة شهری سنتی و در معرض نوگرایی، است. این پژوهش از نوع مطالعة پیمایش بوده است و دادههای تحقیق با استفاده از روش پرسشنامه توأم با مصاحبه جمعآوری شده است. برای سنجش متغیرهای اصلی و وابستة تحقیق از ده گویه در قالب طیف لیکرت استفاده شده است. اعتبار و روایی طیف با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ بررسی و با توجه به نتایج آزمون (84/0=a) تأیید شده است. درمجموع، یافتههای تحقیق و نتایج محاسبات آماری مربوطه رابطة معنیدار و مثبت بین میزان استفاده از تلویزیون و میزان گرایش به هویت ملی (252/0=Tb) و نیز رابطة معنیدار و منفی بین میزان استفاده از ماهواره و اینترنت با میزان گرایش به هویت ملی را بهترتیب با 199/0- و 271/0-=Tc در سطح اطمینان 99% تأیید کرده است. همچنین، نتایج آزمون کایاسکوئر معنیداری رابطه بین نوع محتوای برنامههای مورد استفاده از تلویزیون و ماهواره و اینترنت با میزان گرایش به هویت ملی را تأیید کرده است. نتایج تحلیل رگرسیون با ضریب بتای 276/0- تأثیر منفی متغیر میزان استفاده از ماهواره و با ضریب بتای 268/0 تأثیر مثبت میزان استفاده از تلویزیون در میزان گرایش به هویت ملی پاسخگویان را نشان میدهد.
چکیده مقالة حاضر تأثیر تلفن همراه را در ارتباطات میانفردی جوانان (با مطالعة دانشجویان دانشگاههای تهران) مورد مطالعه قرار میدهد. درواقع این تحقیق قصد دارد تا مشخص کند که آیا عمق و گسترة ارتباطات میانفردی به وسیلة تلفن همراه تغییری یافته است یا خیر؟ در این پژوهش ارتباطات با واسطة تلفن همراه 387 دانشجوی دانشگاههای سراسری سطح تهران به روش پیمایش بررسی شده است. بعد از جمعآوری دادهها و بررسی آنها، مشخص شد ویژگیهای شخصی دارندگان تلفن همراه تأثیری در گستره و عمق ارتباطات میانفردی آنان ندارد. اما میزان آشنایی آنان با فنّاوریهای نو (سواد IT) در میزان استفادة آنان از تلفن همراه تأثیر دارد. همچنین نتایج این پیمایش نشان داد که میزان استفاده از تلفن همراه در گستره و عمق ارتباطات میانفردی پاسخگویان تأثیرگذار بوده است. البته این تأثیر در گروهی دیده شد که جوانان دانشجو علاوهبر ارتباطات چهره به چهره با آنان، ارتباطات موبایل واسط نیز داشتهاند.