دوره و شماره: دوره 9، شماره 2 - شماره پیاپی 18، اسفند 1398، صفحه 1-309 

درک رفتار رایدهی: استفاده از مدل درگیری- استدلالی در تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری

صفحه 1-35

https://doi.org/10.30465/ismc.2020.5069

محمدعلی حکیم آرا

چکیده گرچه مطالعات مربوط به انتخابات سیاسی اغلب در قلمرو‌هایی جز روان‌شناسی انجام می‌شود، با این همه، متغیرهای تأثیرگذار بر نگرش‌های منتهی به رفتار رای‌دهی در انتخابات سیاسی در حوزه روان‌شناسی اجتماعی ریشه دارد. در این انتخابات، مبلغان می‌کوشند با طرح استدلال‌هایی رای‌دهندگان را متقاعدکنند نامزد معرفی شده، بهترین گزینه است. رای‌دهندگان، اما با تکیه به استدلال‌هاییتغییر نگرش می‌دهند که با هدف آنان از مشارکت سیاسی همسو باشد. از این رو، استدلال­های متقاعدکننده در تبلیغات سیاسی باید متناسب با سطح و نوع درگیری مردم با انتخابات باشد. درگیری حالتی انگیزشی است که بیانگر نیازها، ارزش‌‌ها، و منافع است؛ متغیرهایی که چرایی و چگونگی مشارکت رای‌دهندگان را تعیین می‌کند. پیش از این، در پژوهشی، سوگیری‌های استدلالی رای‌دهندگان در انتخابات ریاست جمهوری، بر پایه سطح کلی درگیری (بالا/پایین) و نوع آن (پیامدی و ارزشی)، در قالب مدل درگیری- استدلالی مطالعه و در چهار گروه دسته‌بندی، و هر دسته نام‌گذاری شدند: سوگیری‌های روشنفکران، متعهدان، معیشتی، و هواداری. پژوهش حاضر، با هدف تأیید تجربی مدل، ابتدا از راه مصاحبه با 152 شرکت‌کننده، سوگیری‌های استدلالی افراد مشخص، و سپس با استفاده از دو مقیاس مختلف، سطح کلی درگیری و نوع درگیری آنان اندازه‌گیری شد. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون لجستیک چندارزشی نشان داد، سوگیری‌های چهارگانه استدلالی با سطح و نوع درگیری رابطه دارد. در تبلیغات سیاسی، با استفاده از این مدل می‌توان پیام‌های درخوری برای گروه‌های مختلف رای‌دهنده طراحی کرد و از این راه، کیفیت مشارکت سیاسی مردم را افزایش داد. همچنین، با استفاده از این مدل می‌توان به تحلیل تبلیغ نامزدها در انتخابات پرداخت. ادامه مطالعه درباره امتیازها و کاستی‌های مدل توصیه شده است.

تحلیل مقایسه‌ای بازنمایی مهارت‌های ارتباطی در پویانمایی‌های ایرانی و غیرایرانی

صفحه 37-54

https://doi.org/10.30465/ismc.2020.5074

علیرضا خسروی فسایی؛ سمیه تاجیک اسماعیلی؛ سرو ناز تربتی؛ لیلا نیرومند

چکیده فیلم‌های پویانمایی (انیمیشن) در همه جای دنیا و از جمله جامعه ایران بسیار دیده می‌شوند و مخاطبان زیادی دارد. کودکان، مهارت‌های زندگی و ارتباطی را از مجراهای مختلف فراوانی فرا می‌گیرند. باتوجه به اهمیت مهارت‌های زندگی کسب شده از محیط که انیمیشن‌ها نقش موثرتری دارند، سوال اینست که نحوه نمایش مهارت‌های ارتباطی در پویانمایی‌ چگونه است و شخصیت اصلی داستان در برخورد با اتفاقات چه واکنشی دارند؟ برای پاسخ به این سوال، به سراغ پویانمایی رفته و از روش نشانه‌شناسی جان فیسک استفاده شده و رمزگان محتوا در سه سطح؛ ظاهری، فنی و اجتماعی بررسی شده‌اند. از میان چهار نمونه مورد بررسی، نتایج یافته‌های یک نمونه از پویانمایی‌های ایرانی (رستم و سهراب) و یک نمونه از پویانمایی‌های غیرایرانی (کوکو) آورده شده است. واحد تحلیل، سکانس‌های انیمیشن است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که در نمونه ایرانی و غیرایرانی مورد بررسی، به غیر از مسائل تکنیکی و فنی، از لحاظ محتوا باهم فرقی ندارند و مهارت‌های ارتباطی بخوبی در آنها نمایش داده شده است. مجموعه‌ای از دلالت‌های فرهنگی-اجتماعی بر روابط سرشار از صمیمت، حمایت و نزدیکی اعضای خانواده دلالت دارند. شخصیت اصلی داستان، خودسرانه راه خویش را می‌رود تا به خواسته‌ها و نیازهایش برسد. در نمونه غیرایرانی، شخصیت اول داستان با ساختارشکنی موضوع ممنوعه داستان را پیش می‌برد ولی در نهایت به حفظ نهاد خانواده، اولویت دادن به نهاد خانواده همراه است. در این بازنمایی‌ها، کودک در جایگاه سنی طبیعی خود بازنمایی نشده و بزرگ‌تر از سن‌شان نمایش داده می‌شود. افتخار و تاکید بر آداب و رسوم، نمادهای ملی، حفظ نهاد خانواده، نقش دادن و توجه کردن به کودک، از جمله محتواهای خوب و مناسب پویانمایی است.

مواجهه با محتوای خارج عرف جنسی در اینترنت و فضای مجازی و تاثیرات درون روانی بر نوجوانان در شهر تهران، یک مطالعه کیفی

صفحه 55-90

https://doi.org/10.30465/ismc.2020.5075

فریده خلج آبادی فراهانی؛ علی زاده محمدی

چکیده این مقاله با هدف واکاوی دیدگاه نوجوانان از تاثیرات درون روانی مواجهه با محتویات خارج عرف جنسی در اینترنت نگارش شده است. به این منظور، تعداد 54 مصاحبه عمقی با دانش‌آموز سنین 18-15 ساله در شهر تهران (25 دختر ، 29 پسر) در خرداد 1395 انجام شد. مصاحبه های عمیق با رویکرد تحلیل محتوای موضوعی از نوع استقرایی تحلیل شدند. این تحقیق نشان داد که مواجهه با محتوای فوق تاثیرات مهم روانشناختی شامل شناختی، روانی و عاطفی دارد. تاثیرات فوق به ترتیب اهمیت عبارت بودند از: 1. افت تحصیلی، 2. آسیب شدید روانشناختی بخصوص دردختران(شامل افسردگی و خودکشی)، 3. تحریک و تهییج جنسی ، 4. بلوغ زودرس و 5. افزایش استرس های روحی. تنها اثر مثبت این مواجهه نیز افزایش معلومات جنسی نام اشاره شد. بنابراین سیاستگذاران سلامت نوجوانان ضروری است که به تغییرات اجتماعی در عصر تکنولوژی ارتباطات شامل دسترسی به اینترنت و فضای مجازی در سنین کودکی و نوجوانی و اثرات روانی و آسیبهای مربوط به آن توجه جدی کنند و مداخلات مناسب طراحی گردد.

بررسی نرخ تعامل کاربران در صفحات اینستاگرام سلبریتی ها در زلزله ی کرمانشاه مطالعه موردی: صفحه اینستاگرام علی دایی،نرگس کلباسی و صادق زیباکلام

صفحه 91-109

https://doi.org/10.30465/ismc.2020.5076

علیرضا دباغ؛ سید محمد دادگران؛ سیدوحید عقیلی

چکیده شبکه‌های اجتماعی بستر جدیدی برای تعامل و مشارکت اجتماعی ایرانیان در رخدادهای مختلف به‌وجود آورده‌اند. این تحقیق برای یافتن نرخ تعامل کاربران صفحه اینستاگرام سلبریتی‌های ایرانی فعال درکمک به زلزله‌زدگان کرمانشاه، به روش تحلیل‌محتوای کمّی صورت پذیرفته است. از میان صفحات مختلف اینستاگرام ،صفحه شخصی علی دایی به عنوان یک ورزشکار، نرگس کلباسی به‌عنوان یک فعال فرهنگی اجتماعی، و صادق زیباکلام به‌عنوان یک سیاستمدار دانشگاهی، دربازه زمانی 22آبان 1396 تا اول فروردین 1397 مورد مطالعه قرارگرفت و نرخ تعامل کاربران هر صفحه با استفاده از فرمول شرکت اینستاگرام محاسبه و مقایسه گردید.نتایج این تحقیق نشان داد تعامل کاربران صفحه‌های اینستاگرام هر سه چهره‌ی مشهور درمشارکت مادی و معنوی برای کمک به زلزله‌زدگان ازبالاترین نرخ تعامل مورد انتظار برخوردار بوده‌است. و میزان شهرت چهره‌های مشهور، از حضور فیزیکی دائمی آنها در مناطق زلزله‌زده، در تعامل کاربران تأثیر بیشتری داشته است. همچنین براساس نظریه تعامل با رویکرد «میروویتز» می توان گفت دنبال کنندگان صفحه‌های هر سه سلبریتی با تعامل خویش و پدیدآوردن اجتماع ویژه، شبکه‌ی جدیدی برای کمک به زلزله‌زدگان در ساختاری غیر دولتی به‌وجود آورده‌اند. اما برخورد قضایی با این پدیده مؤید نظرات منتقدانی مانند «لافی» و «مورلی» است که عدم توجه به ساختارهای سیاسی را درنظریه «میروویتز» مورد تأکید قرارداده‌اند.

بازنمایی کلیشه های قومی در سریال های تلویزیون (بازه زمانی:1392-1380)

صفحه 111-130

https://doi.org/10.30465/ismc.2020.5077

محمد مظلوم خراسانی؛ محسن نوغانی دخت بهمنی؛ راضیه شامخ نیا

چکیده پژوهش حاضر به بازنمایی کلیشه های منتسب به اقوام در سریال های تلویزیونی می پردازد. سؤال اصلی عبارتست از این که شخصیت‌های قومی به لحاظ به ابعاد شخصیتی و اجتماعی چگونه به تصویر کشیده می‌شوند. روش تحلیل محتوای کیفی برای پاسخ به این سوال مورد استفاده قرار گرفت. مروری بر توصیف نمودهای متنی حاکی از آن است که بر خلاف ادعای برخی پیشینه های تجربی مبنی بر این که به نظر گروه‌های قومی بازنمایی کلیشه‌ای اقوام معمولاً بر تصورات قالبی موجود در فرهنگ عامیانه استوار است وهرکدام از اقوام به گونه‌ای خاص بازنمایی می‌شوند؛ در یافته های تحقیق حاضر، تفاوت چندانی در شخصیت پردازی این افراد به چشم نمی خورد. فقط در یک مورد این پیش فرض با نتایج منطبق بود؛ مردان قومیت کرد و عرب، در نمونه موردبررسی «متعصب» بازنمایی شده‌اند که این ویژگی با تصورات قالبی در فرهنگ عامه همسانی دارد. در سایر موارد، از ابعاد ظاهری گرفته تا اخلاقی وجوه تعمیمی شخصیت پردازی ها بسیار بالاست. ویژگی‌هایی نظیر ساده دل، فرودست، غیر متجدد از یک سو و کارکرد کمیک در مجموعه های مورد بررسی از اصلی ترین درون مایه متنی هستند. سپس براساس توصیفات چهارتیپ شخصیتی از هویت‌های قومی تعریف شدند که عبارتند از:تیپ مهاجر، تیپ مستحیل، تیپ مجاور و تیپ متعادل

ادراک عدالت رسانه‌ای مخاطبان محلی از برنامه‌های شبکه‌های استانی صداوسیما: مطالعه موردی شبکه استانی کرمان

صفحه 131-166

https://doi.org/10.30465/ismc.2020.5078

سیاوش صلواتیان؛ ایمان مراد کهوری؛ علی اکبر رزمجو

چکیده یکی از اهداف راه‌اندازی شبکه‌های استانی، پرداخت رسانه‌ای به حاشیه‌ها و پیرامون به‌منظور کمک به تحققِ عدالت بوده است. اقتضای تحقق چنین مأموریتی، تمرکززداییِ سازمانی و فهم الزامات محتوایی عدالت رسانه‌ای، به‌عنوان مقدمۀ انجامِ مأموریتِ فوق است. عدم فهم و کاربست این سیاست‌ها هم باعث تعمیق فضای نامتوازن در حوزۀ رسانه و معطل ماندن ظرفیت‌های شبکه‌های استانی می‌شود. پژوهشگران با درک این ضرورت، با هدف تدوین سیاست‌های رسانه‌ای برای شبکه‌های استانی صداوسیما به‌منظور افزایش ادراک عدالت رسانه‌ای مخاطبان محلی، به این پژوهش پرداخته‌اند. این پژوهش در دو مرحله انجام شده است: در مرحلۀ اول، با مصاحبۀ مردم‌نگارانه همراه با مشاهدۀ مشارکتی، انتظارات و خواست‌های رسانه‌ای مخاطبان شبکۀ کرمان استخراج شد، در مرحلۀ بعد، بر اساس یافته‌های مرحلۀ اول، به کمک مصاحبۀ نیمه‌ساختاریافته با نخبگان رسانه‌ای، سیاست‌های رسانه‌ای پیشنهادی برای شبکۀ کرمان تدوین گردید. یافته‌های پژوهش در ادامۀ فرایند استقرا و تحلیل، در سه محور «استقلال شبکه»، «شناخت و مدیریت فرآیند تولید محتوا» و «مدیریت رویکرد» احصا شدند. همچنین در ضمن این پژوهش، تعریفی از عدالت رسانه‌ای و الزامات تحقق آن در نظام رسانه‌ای اسلامی به طور عام به دست آمد.

عوامل موثر بر ارتقاء آموزش سواد رسانه‌ در مدارس از دیدگاه کارشناسان کمیسیون اتحادیه اروپا

صفحه 167-190

https://doi.org/10.30465/ismc.2020.5079

بهاره فتح آبادی؛ محمد دادگران؛ بهاره نصیری؛ شهناز هاشمی

چکیده برای داشتن مخاطبانی توانمند که هوشمندانه از رسانه‌ها استفاده می کنند؛ به ارتقاء سواد رسانه نیاز داریم. یکی از راه‌های ارتقاء سواد رسانه، توجه به ظرفیت‌ مدارس است. بسیاری از کشورها مانند کشورهای عضو اتحادیه اروپا گام‌های موثری در گسترش آموزش سواد رسانه‌ در مدارس برداشتند و از انجام اقدامات مشترک زیر نظر کمیسیون اتحادیه اروپا بهره برده‌اند. مطالعه عملکرد این کشورها سبب تقویت ادبیات موضوع و ارتقاء دانش و تجربه‌ در راستای طراحی الگویی دلخواه می‌شود. مقاله حاضر یک تحقیق کیفی با روش تحلیل تم است. در راستای نیل به هدف اصلی پژوهش یعنی شناسایی عوامل موثر بر ارتقاء آموزش سواد رسانه‌ در مدارس، با 11 نفر از کارشناسان سواد رسانه‌‌ای اتحادیه اروپا و نیز مرکز تماس مستقیم اتحادیه اروپا مصاحبه شده‌است. افراد به روش نمونه‌گیری هدفمند انتخاب شدند و سوالات از طریق ایمیل ارسال گردید. مصاحبه‌های انجام شده به روش کلارک و برون، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. کدهای استخراج شده یا مستقیما در صحبت‌های مصاحبه‌شوندگان بیان شده بود یا کدهای تلویحی بودند که توسط پژوهشگر از متن مصاحبه‌ها استخراج شدند. بر اساس نتایج این مطالعه، 6 تم اصلی شامل توانمندسازی، برنامه درسی، زیرساخت‌ها، سرمایه مالی، قانونگذاری و مشارکت اجتماعی سبب ارتقاء سواد رسانه‌ای در مدارس می‌شود.

بررسی تطبیقی بازنمایی ایدئولوژی در رسانه‌های ایرانی و آمریکایی در چارچوب نظریه ایدئولوژیک وندایک؛ مطالعه موردی برجام

صفحه 191-218

https://doi.org/10.30465/ismc.2020.5080

آزاده کشوردوست؛ فردوس آقاگلزاده

چکیده این پژوهش در چارچوب نظریه ایدئولوژی وندایک انجام شده و به دنبال امکان‌سنجی بازنمایی ایدئولوژی‌ صاحبان قدرت رسانه‌ای در چارچوب این نظریه‌ است. بررسی تطبیقی بسامد استفاده از هر یک از استراتژی‌های وندایک و تبیین آن از دیگر اهداف است. در این راستا ۶۰ متن خبری مربوط به برجام در بازه زمانی ژوئن ۲۰۱۵ تا ژانویه ۲۰۱۶ (فاصله زمانی تصویب برنامه جامع اقدام مشترک تا اجرایی شدن آن) مورد بررسی قرار گرفته است. در این پژوهش، سه رسانه آمریکایی (ABC, Washington Post, New York Times) و سه رسانه ایرانی (خبرگزاری فارس، ایسنا و ایرنا) مورد مطالعه قرار گرفته، ایدئولوژی‌های خاص به کار رفته در هر گزارش مورد بررسی قرار گرفته و با استراتژی‌های وندایک، تطبیق داده می‌شود. نتایج این پژوهش نشان می‌دهدکه رسانه‌های ایرانی و آمریکایی در پوشش و بازتاب یک موضوع واحد (برجام) رویکردی خنثی ندارند. همچنین میزان کاربست استراتژی‌های وندایک (هم در بعد خرد و هم در بعد کلان) در رسانه‌های آمریکایی نسبت به رسانه‌های ایرانی بیشتر است. علاوه بر آن، هم در رسانه‌های ایرانی و هم در رسانه‌های آمریکایی، میزان کاربست استراتژی «واژگان» نسبت به سایر استراتژی‌ها بالاتر است که دلیل این امر را می‌توان سادگی بازنمایی آن در ذهن مخاطب به لحاظ شناختی دانست.

نظارت و ارزیابی مطلوب خبر صدا وسیما از منظر کارشناسان

صفحه 219-246

https://doi.org/10.30465/ismc.2020.5081

لطیفه گودرزی؛ علی اکبر فرهنگی؛ اکبر نصراللهی

چکیده نظارت و کنترل یکی از ارکان اصلی مدیریت در هر سازمانی است. در سازمان های رسانه ای به ویژه سازمان صدا و سیما، به دلیل ضریب نفوذ بالا، گستره پخش و نقش مهمی که رسانه ملی بر اقشار جامعه دارد نظارت مستمر و پایش نظام مند برنامه ها و به ویژه بخش های خبری در جهت بررسی میزان انطباق و انحراف از اهداف کلان ملی و چشم انداز سازمانی از اهمیت بسزایی برخوردار است. این مقاله کیفیت و کاستی های نظارت و ارزیابی اخبار صداوسیما را بررسی و تلاش می کند راهکاری برای بهبود شیوه های نظارتی بر اخبار ارائه کند.با توجه به اهمیت موضوع، با استفاده از روش مصاحبه عمیق، با یازده نفر از خبرگانی که به روش نمونه گیری هدفمند از میان مدیران، سردبیران و پژوهشگران صداوسیما و متخصصان حوزه نظارت و ارزیابی انتخاب شدند مصاحبه و نتایج زیر حاصل شد: تهیه سیاست‌گذاری‌ها و شاخص‌های نظارتی مدون، توجه ویژه به چگونگی انتخاب دبیران و ناظران خبر، آموزش مستمر شاخص‌های نظارتی به نیروهای تولیدی و نظارتی، آموزش زبان فارسی به لحاظ ساختاری و محتوایی، ورود نظارت از حوزه ستاد به صف، ارتقای کیفیت کنداکتورهای خبری باتوجه به شاخص‌های نظارت و ارزیابی.

رتبه بندی عوامل اثرگذار بر حقوق مالکیت معنوی در فضای سایبر

صفحه 247-267

https://doi.org/10.30465/ismc.2020.5237

مژده ماهرخ مقدم؛ نسیم مجیدی قهرودی؛ افسانه مظفری

چکیده این پژوهش با هدف شناسایی عوامل موثر بر حفظ مالکیت معنوی از یک سو و شناسایی اهمیت و اولویت بندی آنان تدوین شده است که با روش ترکیبی کمی و کیفی صورت گرفته است. جامعه آماری بخش کیفی پژوهش شامل خبرگان، مولفان، مدرسان و فعالان در عرصه حقوق، ارتباطات و فناوری اطلاعات است که در حوزه مالکیت معنوی نیز تجربه و تخصص لازم را نیز دارا باشند. بر اساس نتایج بخش کیفی، عوامل موثر بر حقوق مالکیت معنوی در حوزه کتب و نشریات در فضای مجازی در چند محور شناسایی شد. در واقع پس از اجرای روش دلفی و اجماع نظر خبرگان، چهار حوزه موثر بر حقوق مالکیت معنوی شناسایی شد: رسانه‌ای، حقوقی، فلسفی و فنی که لزوم سیاست‌گذاری مطلوب مسائل حقوق مالکیت معنوی در این چهار حوزه احساس می‌شود. جامعه آماری بخش کمی پژوهش مولفان، ناشران و متخصصان حوزه نشر کتاب در شهر تهران است. بر اساس نتایج بخش کمی این پژوهش، توجه به آزمون مقایسه میانگین یک جامعه همه ۴ بعد سیاست‌گذاری رسانه‌ای، حقوقی، فلسفی و فنی بر حفظ حقوق مالکیت معنوی تاثیر گذار است. همچنین با توجه به آزمون فریدمن مشخص شد به ترتیب، سیاست گذاری حقوقی، فلسفی، رسانه‌ای و در نهایت سیاست گذاری فنی اهمیت دارند.

صورت‌بندی مسائل شیوة پالایش (فیلترینگ) فضای مجازی در ایران

صفحه 269-301

https://doi.org/10.30465/ismc.2020.5082

محمدصادق نصراللهی

چکیده مسئله پژوهش: پالایش یا فیلترینگ فضای مجازی، علارغم آنکه به عنوان یک اقدام سلبی سالم‌سازی فضای مجازی تلقی می‌شود، اما همواره امری چالش برانگیز بوده و تبعات جدی اجتماعی خویش را داشته است. این در حالی است که این اقدام، همواره در دستور کار جمهوری اسلامی ایران بوده است. سؤال این پژوهش آنست که اقدام حاکمیتی فیلترینگ، از چه مسائل و مشکلاتی رنج می‌برد و این مسائل و مشکلات چگونه صورت‌بندی می‌شود.
روش پژوهش: روش جمع آوری این مقاله «مصاحبه نیمه‌ساخت یافته با خبرگان» و روش تحلیل آن «نظریه‌پردازی داده‌بنیاد» است. تلاش شده است که با بهره‌گیری از طرح نظام‌مند و طی سه مرحلة کدگذاری باز، محوری و انتخابی، مدل پارادایمی مسائل شیوة پالایش فضای مجازی در ایران ترسیم شود.
یافته‌های پژوهش: از منظر این مقاله، مشکل محوری و هسته‌ای شیوة پالایش در ایران، «متمرکز بودن و حاکمیتی بودن آن» است. این پالایش متمرکز حاکمیتی، از مشکلاتی همچون: یکسان‌انگاری کاربران، پراشتباه بودن، تخلف از قانون، سلیقه‌گرایی پایش‌گر، حداکثری بودن، امکان دور خوردن رنج می‌برد. اهم علل به وجود آورندة چنین پالایشی، تهدیدانگاری فضای مجازی، یکه‌تازی پالایش در سالم‌سازی و سیاست‌زدگی حاکم بر آن است. به نظر می‌رسد ضعف سواد فضای مجازی کاربران و همچنین عدم اقناع آنها نسبت به فیلترینگ از شرایط مداخله گر مهم بر این نوع پالایش است. همچنین باز بودن معماری فضای مجازی و آلوده بودن فضای فرهنگی واقعی از زمینه‌های حاکم بر آن است. طبیعتاً چنین پالایشی تبعات جدی فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و ... دارد که در مقاله تبیین شده است.

طراحی نظام شناسایی و طبقه بندی ابعاد آسیب های اجتماعی معطوف به شبکه های اجتماعی با استفاده از روش فراترکیب

صفحه 303-331

https://doi.org/10.30465/ismc.2020.5083

محسن نیازی؛ حسن پیری؛ علی فرهادیان

چکیده امروزه بررسی آسیب‌های اجتماعی معطوف به شبکه‌های اجتماعی مورد توجه بسیاری از محققان قرار گرفته است. هدف این پژوهش آن است که آسیب‌های اجتماعی معطوف به شبکه‌های اجتماعی را شناسایی و طبقه‌بندی کند. به همین دلیل با استفاده از روش فراترکیب، نتایج پژوهش‌های پیشین مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. از سال‌های 1386 تا 1396 از بین 161 مقاله، درنهایت 56 مقاله برای تجزیه و تحلیل انتخاب شدند. نتایج پژوهش نشان می‌دهد که مهمترین آسیب‌های اجتماعی ناشی از مصرف شبکه‌های اجتماعی عبارتند از: واقعیت‌زدایی، عادی‌سازی بی‌اخلاقی، تقویت/ تضعیف‌سازی سرمایه اجتماعی، افزایش اضطراب و نگرانی، افشاگری، تقویت/ تضعیف‌سازی عواطف، تقویت/ تضعیف‌سازی دموکراسی، فاصله‌گیری از تجارب فرهنگی، تقویت رفتارهای پرخطر، فراجنسیت‌گرایی، میل به ابراز وجود، جلوه‌گری خود ایده‌آل، سیالیت ارتباطات، دگردیسی هویتی، صمیمیت‌زدایی و تهدیدهای قومی.