مهدی زکوی
چکیده
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر استفاده از بازیهای رایانهای خشونتآمیز بر بزهکاری کودکان و نوجوانان انجام شده است. در این مطالعه، رابطه بین متغیرهای مستقل (استفاده از بازیهای رایانهای، دسترسی به بازیهای خشونتآمیز، و آموزش استفاده صحیح از بازیها) و متغیر وابسته (بزهکاری) مورد بررسی قرار گرفته است. روش تحقیق از نوع توصیفی-همبستگی ...
بیشتر
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر استفاده از بازیهای رایانهای خشونتآمیز بر بزهکاری کودکان و نوجوانان انجام شده است. در این مطالعه، رابطه بین متغیرهای مستقل (استفاده از بازیهای رایانهای، دسترسی به بازیهای خشونتآمیز، و آموزش استفاده صحیح از بازیها) و متغیر وابسته (بزهکاری) مورد بررسی قرار گرفته است. روش تحقیق از نوع توصیفی-همبستگی و هدف پژوهش، کاربردی است. گردآوری دادهها از طریق مطالعات کتابخانهای و پرسشنامه محققساخته انجام شده است. روایی محتوایی پرسشنامه توسط متخصصان و اساتید و روایی صوری با استفاده از پیشآزمون و اصلاح سؤالات مبهم تأیید شد. پایایی پرسشنامه نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای هر بخش و کل پرسشنامه محاسبه شد. جامعه آماری شامل کودکان و نوجوانان حاضر در مراکز اصلاح و تربیت اهواز در سال 1402-1403 است که به دلیل ارتکاب جرم در این مراکز نگهداری میشوند. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 132 نفر تعیین شد که در نهایت 109 پرسشنامه معتبر گردآوری گردید. یافتههای پژوهش نشان داد که آموزش صحیح استفاده از بازیها تأثیر منفی معناداری بر بزهکاری دارد، در حالی که دسترسی آسان به بازیهای خشونتآمیز و استفاده بیش از حد از این بازیها رابطه مثبتی با افزایش بزهکاری و رفتارهای ضداجتماعی دارند.
حمزه کرمی نقیبی؛ بهزاد رضوی فرد؛ حسنعلی موذن زادگان
چکیده
این پژوهش با هدف بررسی نقش رسانههای سنتی و مدرن در افزایش نرخ جرائم، با تأکید بر رویکرد جرمشناسی فرهنگی انجام شده است. سؤال اصلی تحقیق این است که رسانهها چگونه میتوانند بر وقوع جرائم تأثیر بگذارند و آیا این تأثیر بیشتر به جنبههای منفی محدود میشود یا امکان استفاده از رسانهها برای پیشگیری از جرم نیز وجود دارد؟ فرضیه اصلی ...
بیشتر
این پژوهش با هدف بررسی نقش رسانههای سنتی و مدرن در افزایش نرخ جرائم، با تأکید بر رویکرد جرمشناسی فرهنگی انجام شده است. سؤال اصلی تحقیق این است که رسانهها چگونه میتوانند بر وقوع جرائم تأثیر بگذارند و آیا این تأثیر بیشتر به جنبههای منفی محدود میشود یا امکان استفاده از رسانهها برای پیشگیری از جرم نیز وجود دارد؟ فرضیه اصلی تحقیق بیان میدارد که رسانهها، بهویژه با انعکاس اخبار جرائم، عادیسازی رفتارهای ناهنجار، و ایجاد الگوهای نادرست، میتوانند موجب افزایش جرائم شوند. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است که با بهرهگیری از منابع کتابخانهای و دادههای موجود در فضای مجازی انجام شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که رسانهها از طریق فرآیندهایی مانند عادیسازی جرائم، گسترش خشونت، تقلید و یادگیری، و حتی قهرمانسازی از مجرمان، بر رفتارهای اجتماعی تأثیر میگذارند. همچنین، نظریههایی مانند ترس اخلاقی، پنجرههای شکسته، و کنترل اجتماعی، نقش رسانهها را در افزایش جرم بهطور مستقیم و غیرمستقیم تأیید میکنند. با این حال، پژوهش نشان میدهد که رسانهها میتوانند از طریق آموزش، فرهنگسازی، و آگاهیبخشی، نقشی پیشگیرانه نیز ایفا کنند. این نتایج ضرورت بازنگری در سیاستهای رسانهای و تدوین برنامههای هدفمند برای کاهش تأثیرات منفی و بهرهگیری از ظرفیتهای پیشگیرانه رسانهها را برجسته میسازد.
احمد طیبی
چکیده
مرجعیت دینی در اسلام، بهویژه در سنت شیعی، همواره جایگاهی محوری در هدایت دینی، فقهی و اجتماعی جوامع مسلمان داشته است. با گسترش پدیده جهانی شدن و تحولات ناشی از آن در عرصههای فرهنگی، ارتباطی و معرفتی، ساختار سنتی مرجعیت دینی با چالشهایی بنیادین مواجه شده است. این تحولات شامل گسترش فناوریهای نوین ارتباطی، رشد فردگرایی معرفتی، ...
بیشتر
مرجعیت دینی در اسلام، بهویژه در سنت شیعی، همواره جایگاهی محوری در هدایت دینی، فقهی و اجتماعی جوامع مسلمان داشته است. با گسترش پدیده جهانی شدن و تحولات ناشی از آن در عرصههای فرهنگی، ارتباطی و معرفتی، ساختار سنتی مرجعیت دینی با چالشهایی بنیادین مواجه شده است. این تحولات شامل گسترش فناوریهای نوین ارتباطی، رشد فردگرایی معرفتی، تسریع در گردش اطلاعات و تضعیف نظامهای سلسلهمراتبی معرفتی است. پژوهش حاضر با تمرکز بر موضوع مرجعیت دینی، تلاش دارد تبیین کند که فرآیند جهانی شدن چگونه اقتدار، مشروعیت و کارکرد مراجع دینی را در چارچوب الهیات فلسفی و کلامی اسلامی دستخوش تغییر کرده است. فرضیه تحقیق بر این است که جهانی شدن، با ایجاد شکاف میان الگوی سنتی مرجعیت و نیازهای جدید معرفتی، موجب بازتعریف اقتدار مذهبی و ظهور کنشگران دینی نوظهور شده است. پژوهش با روش کیفی و تحلیل محتوای منابع علمی انجام شده و نمونه مورد بررسی شامل ۱۵ مقاله و کتاب معتبر است. نتایج نشان میدهد که مرجعیت دینی در عصر جهانی شدن میان دو قطب تطبیقپذیری و مقاومت فعال نوسان دارد و در حال بازسازی معنا و نقش خود است.
زهرا قنبری مله؛ سوناز نصیری
چکیده
تحقیق حاضر به بررسی جنگ روایت ها در رسانه ها با تمرکز بر مقایسه بازنمایی محور مقاومت در رسانه های ایران و جهان میپردازد. سوال اصلی تحقیق این است که چگونه محور مقاومت در رسانه های ایرانی، غربی، عربی و صهیونیستی، بازنمایی میشود؟ هدف این تحقیق، تحلیل نحوه بازنمایی محور مقاومت در رسانه ها و شناسایی تفاوتهای اصلی در رویکردهای ...
بیشتر
تحقیق حاضر به بررسی جنگ روایت ها در رسانه ها با تمرکز بر مقایسه بازنمایی محور مقاومت در رسانه های ایران و جهان میپردازد. سوال اصلی تحقیق این است که چگونه محور مقاومت در رسانه های ایرانی، غربی، عربی و صهیونیستی، بازنمایی میشود؟ هدف این تحقیق، تحلیل نحوه بازنمایی محور مقاومت در رسانه ها و شناسایی تفاوتهای اصلی در رویکردهای رسانه های مختلف است. فرضیه تحقیق این است که رسانه های ایران، محور مقاومت را به عنوان جبهه ای مشروع و دفاعی در برابر تهدیدات خارجی معرفی میکنند، در حالی که رسانه های غربی و اسرائیلی آن را به مثابه تهدیدی برای امنیت جهانی و منطقه ای میبینند. این تحقیق از روش تحلیل محتوا استفاده کرده است و داده ها از گزارش ها، مقالات و تحلیل های منتشر شده در رسانه های مختلف ایران، غرب و اسرائیل گردآوری شده است. نتایج تحقیق نشان میدهند که رسانه های ایران محور مقاومت را به عنوان نمادی از دفاع مشروع و مقاومت در برابر سلطهگریهای جهانی معرفی میکنند، در حالی که رسانه های غربی و اسرائیلی آن را تهدیدی برای امنیت جهانی و منطقهای قلمداد میکنند. این تفاوت ها نشان دهنده جنگ روایت ها و تأثیرات آن بر سیاستهای بینالمللی است.
کمیل رافتی حمزه کلایی؛ علی محمودی؛ علی صالحی فارسانی
چکیده
این مقاله به بررسی تأثیر جنگ رسانهای داعش بر امنیت ملی ایران میپردازد. هدف پژوهش، تحلیل محتوای رسانههای رسمی داعش، از جمله نشریات «دابق» و «النبأ»، و بررسی چگونگی بازنمایی تهدیدآمیز ایران در این رسانهها است. تمرکز مطالعه بر شناسایی مضامین تهدیدآمیز و راهبردهای گفتمانی داعش در تحریک خشونت، تضعیف مشروعیت و القای ...
بیشتر
این مقاله به بررسی تأثیر جنگ رسانهای داعش بر امنیت ملی ایران میپردازد. هدف پژوهش، تحلیل محتوای رسانههای رسمی داعش، از جمله نشریات «دابق» و «النبأ»، و بررسی چگونگی بازنمایی تهدیدآمیز ایران در این رسانهها است. تمرکز مطالعه بر شناسایی مضامین تهدیدآمیز و راهبردهای گفتمانی داعش در تحریک خشونت، تضعیف مشروعیت و القای بیثباتی در ایران است. پژوهش با روش کیفی و رویکرد تحلیل مضمون انجام شده و دادههای آن شامل نمونهای هدفمند از ویدئوها، بیانیهها، نشریات و پوسترهای داعش در بازه زمانی ۲۰۱۴ تا ۲۰۲۲ میباشد که بهصورت مستقیم ایران را مورد خطاب قرار دادهاند. یافتهها نشان میدهد که داعش در گفتمان رسانهای خود، ایران را بهعنوان «دشمن اصلی اهل سنت» و «دولت مرتد» معرفی کرده و از مفاهیمی چون «رافضه»، «طاغوت» و «ارتداد» برای تضعیف جایگاه مذهبی و سیاسی جمهوری اسلامی بهره گرفته است. این گفتمان، از طریق شبکههای اجتماعی و ابزارهای گرافیکی حرفهای، بهویژه با استفاده از نشریاتی چون دابق و النبأ، به تحریک گروههای سنی، افزایش دوقطبی مذهبی، تهدید مشروعیت حکومت و تشویق به اقدامات خشونتآمیز علیه اهداف ایرانی پرداخته است. در نهایت، این نوع جنگ رسانهای میتواند امنیت اجتماعی، مشروعیت سیاسی، همبستگی ملی و حتی ثبات اقتصادی کشور را در معرض تهدید قرار دهد.
ثریا ضیائی؛ فائزه دلقندی؛ \سولماز نوری
چکیده
این مطالعه با بهرهگیری از نظریه رفتار اطلاعاتی ویلسون و اخلاق اطلاعاتی فلوریدی، تأثیر متقابل «سانسور و محدودیتها» و «آزادی دسترسی» را بر رفتار جستجوی اطلاعات دانشجویان در محیطهای مجازی بررسی میکند. رویکرد کیفی با استفاده از نظریه زمینهای اتخاذ شد و دادههای حاصل از ۲۳ مصاحبه نیمهساختاریافته با اعضای هیئت علمی ...
بیشتر
این مطالعه با بهرهگیری از نظریه رفتار اطلاعاتی ویلسون و اخلاق اطلاعاتی فلوریدی، تأثیر متقابل «سانسور و محدودیتها» و «آزادی دسترسی» را بر رفتار جستجوی اطلاعات دانشجویان در محیطهای مجازی بررسی میکند. رویکرد کیفی با استفاده از نظریه زمینهای اتخاذ شد و دادههای حاصل از ۲۳ مصاحبه نیمهساختاریافته با اعضای هیئت علمی علوم انسانی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافتهها نشان میدهد که آزادی دسترسی اغلب منجر به اتکا به منابع غیراخلاقی و اطلاعات نادرست میشود، در حالی که فقدان آگاهی اخلاقی به سوءرفتار ادبی و استنادهای نادرست کمک میکند. یک تحلیل نظری تفسیری، مدلی مفهومی را ارائه میدهد که بر ادغام ارزشهای اخلاقی در هر مرحله از جستجوی اطلاعات تأکید دارد. این مطالعه نتیجه میگیرد که تقویت زیرساختهای دسترسی آزاد و پرورش سواد اطلاعاتی اخلاقمحور میتواند کیفیت تحقیق را افزایش داده و استانداردهای آموزشی را در دانشگاهها ارتقا دهد. این تحقیق چارچوبی برای ترویج شیوههای اخلاقی اطلاعات در زمینههای دانشگاهی ارائه میدهد.
رضوان السادات میرمحمدی
چکیده
اکنون ساختاربندی حافظه جمعی را یکی از مهمترین نهادهای حافظه یعنی رسانههای اجتماعی برعهده گرفتهاند. رسانههای اجتماعی به منظور تجزیه و تحلیل دادهها و اطّلاعات ثبت شده از کاربران یا همان کلان دادهها، از الگوریتمهای هوش مصنوعی و یادگیری ماشین استفاده میکنند. گزینشهای الگوریتمی ِرسانههای اجتماعی با طبقه بندی، برجستهسازی، ...
بیشتر
اکنون ساختاربندی حافظه جمعی را یکی از مهمترین نهادهای حافظه یعنی رسانههای اجتماعی برعهده گرفتهاند. رسانههای اجتماعی به منظور تجزیه و تحلیل دادهها و اطّلاعات ثبت شده از کاربران یا همان کلان دادهها، از الگوریتمهای هوش مصنوعی و یادگیری ماشین استفاده میکنند. گزینشهای الگوریتمی ِرسانههای اجتماعی با طبقه بندی، برجستهسازی، حذف و ناهمسنگی در میزان مشاهدهپذیری محتوای کاربران، به مثابه اعمال سیاست حافظه است که به یادآوری و به فراموشیسپاری روایتها را محدود و مشخص میکند و با ایجاد شکافهای حافظهای سبب فراموشی جمعی و از همگسیختگی حافظه جمعی میگردد. از اینرو پژوهش میان رشتهای حاضر با رویکرد کیفی در سنّت مطالعات فرهنگی، به روش نظریه مبنایی و پارادایم کدگذاری اشتراوس، با نمونهگیری نظری و هدفمند از متن مصاحبههای مورد نظر، رسانه اجتماعی اینستاگرام، مقالات و کتابهای مربوط به حافظه جمعی، همچنین مشاهده فعالیتها و رخدادهای مرتبط تا رسیدن به حد اشباع نظری با هدف بررسی سیاست حافظه الگوریتمی و تاثیر آن بر گفتمان پسامدرن حافظه جمعی در ایران مورد مطالعه و تحقیق قرار گرفتهاست. یافتههای پژوهش بیان میدارد که پدیده محوری با همه مقولات اصلی؛ روابط قدرت، دانش دیجیتال، ایدئولوژی و نابرابری جهانی، حافظه مقاومت و بحران هویّت و معنا، در وضعیت اجتماعی پسامدرن در ارتباط میباشد.
کمیل خجسته
چکیده
انقلاب فناوری ارتباطات تحولات عمیقی در سبک زندگی، کار و ارتباطات انسانها ایجاد کرده است. پلتفرمهایی مانند اینستاگرام با تغییر در زنجیره تولید سنتی و اعمال حکمرانی دیجیتالی، تأثیرات اجتماعی و سیاسی زیادی به همراه داشتهاند که منجر به تضعیف قدرت دولتهای ملی و هویتهای فرهنگی میشود. این پژوهش به بررسی چگونگی تأثیرگذاری اینستاگرام ...
بیشتر
انقلاب فناوری ارتباطات تحولات عمیقی در سبک زندگی، کار و ارتباطات انسانها ایجاد کرده است. پلتفرمهایی مانند اینستاگرام با تغییر در زنجیره تولید سنتی و اعمال حکمرانی دیجیتالی، تأثیرات اجتماعی و سیاسی زیادی به همراه داشتهاند که منجر به تضعیف قدرت دولتهای ملی و هویتهای فرهنگی میشود. این پژوهش به بررسی چگونگی تأثیرگذاری اینستاگرام بر ساختارهای اجتماعی، فرهنگی و حکمرانی دولتها و همچنین نحوه ترویج اهداف 2030 میپردازد و از روش توصیفی-تحلیلی بهره برده و منابع مختلفی از جمله اسناد رسمی شرکت متا و اینستاگرام را استفاده کرده است. چارچوب پژوهش نشان میدهد که پلتفرمها در رقابت با دولتها و شرکتها، تلاش دارند زنجیره ارزش رقابتی را بشکنند. آنها با تغییر ساختار تولید که بازار بر اساس قدرت دولت مدرن ایجاد کرده، و با ایجاد همتایان تولیدکننده و مصرفکننده، موجب کاهش قدرت دولتها و شکلگیری زنجیره تولید جدید میشوند. در این راستا، اینستاگرام با شکستن زنجیره ارزش رقابتی که پیشتر تحت سلطه دولتها بود، توانسته است هنجارها و سیاستهای خود را بر کاربران اعمال کند. نتایج نشان میدهند که این سیاستها در راستای پیادهسازی اهداف سند 2030 هستند و ایجاد چالشهای جدی برای دولتها و هویتهای فرهنگی میکنند که نیاز به واکنش و سیاستگذاری دقیق برای حفظ این عناصر دارد.
کامیار نیستانی اصفهانی
چکیده
جامعه کنونی ایران در سالهای اخیر بهواسطه نفوذ اینترنت و توسعه رسانههای اجتماعی تغییرات فرهنگی متفاوتی را تجربه کرده است. در این بین جامعهپذیری نسل نوجوان و جوان را تحت تأثیر قرار گرفته و تغییرات قابلمطالعهای به وجود آمده است. هدف اصلی این پژوهش، شناسایی شاخصهای تفاوت نسلی با تأکید بر تغییرات متأثر از رسانههای اجتماعی ...
بیشتر
جامعه کنونی ایران در سالهای اخیر بهواسطه نفوذ اینترنت و توسعه رسانههای اجتماعی تغییرات فرهنگی متفاوتی را تجربه کرده است. در این بین جامعهپذیری نسل نوجوان و جوان را تحت تأثیر قرار گرفته و تغییرات قابلمطالعهای به وجود آمده است. هدف اصلی این پژوهش، شناسایی شاخصهای تفاوت نسلی با تأکید بر تغییرات متأثر از رسانههای اجتماعی مجازی بهمنظور شناخت نظاممند و ارائه مدل مفهومی مناسب بوده است. برای دستیابی به این هدف با استفاده از رویکرد کیفی و روش نظریهپردازی داده بنیاد، شاخصهای تفاوت نسلی طی مصاحبههای عمیق با کارشناسان و متخصصان مطلع نسبت به موضوع، با بهره از مراحل تحلیلی شناسایی و مفهومسازی شدند. در این چارچوب و براساس یافته های پژوهش، شاخصهای تفاوت نسلی در مدل ارائه شده با سه مفهوم اصلی «دایره ذهنی»، «کنشگری اجتماعی» و «بروندادهای فردی» تفکیک گردید. شاخص اصلی دایره ذهنی از چهار زیر مؤلفه «جهانبینی و ایدئولوژی»، «ساختاربندی باورها و نگرش ذهنی»، «اولویتگذاری اهداف» و «انگیزش-انتظارات» تشکیل شده است؛ شاخص کنشگری اجتماعی شامل دو مؤلفه «رفتار اجتماعی» و «انطباق اجتماعی» می باشد و بروندادهای فردی در قالب دو مؤلفه «احساسات و هیجانات» و «الگوی انتخاب مصرف و عرضه» مفهومسازی گردید.
مریم شیخ زاده؛ عفت السادات افضل طوسی
چکیده
افزایش آگاهی زیستمحیطی به کودکان از طریق بازیهای رایانهای آموزشی، یک هدف حیاتی تلقی میشود. در واقع این رسانههای نوین، به آنها میآموزد تا از طریق احترام به منابع طبیعی، خود را در قبال حفظ و حراست از محیط اطراف مسئول بدانند. پژوهش پیشرو، ضمن شناساندن این گونه بازیها به متولیان هنری، با تمرکز بر آموزش تجربه زیست محیطی در ...
بیشتر
افزایش آگاهی زیستمحیطی به کودکان از طریق بازیهای رایانهای آموزشی، یک هدف حیاتی تلقی میشود. در واقع این رسانههای نوین، به آنها میآموزد تا از طریق احترام به منابع طبیعی، خود را در قبال حفظ و حراست از محیط اطراف مسئول بدانند. پژوهش پیشرو، ضمن شناساندن این گونه بازیها به متولیان هنری، با تمرکز بر آموزش تجربه زیست محیطی در جهت فرهنگسازی به قشر کودک، بازی رایانهای آموزشی ماموریت یازده را از منظر نشانهشناسی "جان فیسک"، مورد واکاوی قرار داده است و نگارندگان درصدد پاسخگویی به این پرسش هستند که کودک چه نوع مهارتهایی در جهت حفظ محیط زیست میتواند از طریق این بازی به دست آورد؟ روش پژوهش توصیفی-تحلیلی است و شیوه گردآوری اطلاعات، به صورت کتابخانهای و اسنادی میباشد. نتایج پژوهش بیانگر آن است که نقش طراحان بازی به عنوان فرستندگان پیام، از نگاه فیسک بیاهمیت تلقی میشود و از طرفی، تولید معنایی که کودک از بازی مذکور، دریافت میکند با درک و تفسیر کودکی در فرهنگ و جامعه دیگر، متفاوت است. از طرفی نحوه تولید معنا به فرهنگ آن جامعه بستگی دارد که اهمیت محیطزیست و آموزشهای لازم را در جهت حفظ منابع طبیعی، مهم و کاربردی به نظر برساند.
محمد مقامیان زاده؛ عبدالله بیچرانلو
چکیده
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر فرهنگ شهرت بر نظام ارزشها و هنجارهای عشق در متن آهنگهای رپ فارسی انجام شده است. با اتخاذ رویکردی برساختگرایانه، پژوهش عشق را پدیدهای فرهنگی و سیال میداند که در تعامل با مؤلفههایی چون شهرت، مصرفگرایی و رسانه، دچار دگرگونی معنایی میشود. در این راستا، سه پرسش اصلی طرح شده و متن آهنگهای «ساسی ...
بیشتر
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر فرهنگ شهرت بر نظام ارزشها و هنجارهای عشق در متن آهنگهای رپ فارسی انجام شده است. با اتخاذ رویکردی برساختگرایانه، پژوهش عشق را پدیدهای فرهنگی و سیال میداند که در تعامل با مؤلفههایی چون شهرت، مصرفگرایی و رسانه، دچار دگرگونی معنایی میشود. در این راستا، سه پرسش اصلی طرح شده و متن آهنگهای «ساسی مانکن»، «بهزاد لیتو» و «تاکداون» طی سه سال اخیر با روش تحلیل تماتیک در نرمافزار MAXQDA بررسی شدهاند. یافتهها از شکلگیری نوعی «عشق سلبریتیزه» حکایت دارند که ویژگیهایی چون ناپایداری، هوسمندی جنسی، احساسات اقتصادی و خودبرندسازی را شامل میشود. این نوع عشق در قالب و شیوههای «گفتارسرخوشانه»، «رفتارسرخوشانه» و «فضای سرخوشانه» به شریک عاطفی ابراز میشود و بر اساس مضامین استخراج شده، زمینههای فرهنگی چون «فرهنگ مصرفی»، «ارزش دیدپذیری»، «زیباییشناسی شهرت» و «فراواقعیت رسانهای» در ایجاد و تقویت آن موثر است. در نتیجه، فرهنگ شهرت یکی از فرایندهایی است که در سیالیت و ناپایداری روابط عاطفی موثر است. زیرا عشقسلبریتیزه نه تنها معنای خود را از فرهنگ شهرت وام می گیرد بلکه متاثر از ارزشهای حاکم بر آن به کالایی پرزرق و برق برای نمایش خود در بازار نمایشها تبدیل می شود.
sadollah shokri؛ ناهید کردی؛ امرالله امانی کلاریجانی
چکیده
هدف مقاله و چیستی مسئله: با افزایش هزینههای درمانی و نیاز به مشارکت آگاهانه بیماران، نقش حیاتی سواد سلامت در نظامهای بهداشتی مدرن، بهویژه در ایران، آشکارتر شده است. این مطالعه مدلی مبتنی بر رسانه برای ارتقای سواد سلامت جامعه و کاهش هزینههای درمانی توسعه میدهد.چارچوب نظری یا مفهومی: پژوهش بر مدل سهلایه سواد سلامت ناتبیم ...
بیشتر
هدف مقاله و چیستی مسئله: با افزایش هزینههای درمانی و نیاز به مشارکت آگاهانه بیماران، نقش حیاتی سواد سلامت در نظامهای بهداشتی مدرن، بهویژه در ایران، آشکارتر شده است. این مطالعه مدلی مبتنی بر رسانه برای ارتقای سواد سلامت جامعه و کاهش هزینههای درمانی توسعه میدهد.چارچوب نظری یا مفهومی: پژوهش بر مدل سهلایه سواد سلامت ناتبیم استوار است که شامل سطوح کاربردی، تعاملی و انتقادی میشود و با نظریههای یادگیری اجتماعی و باور سلامت پشتیبانی میشود.روششناسی: رویکرد ترکیبی (کیفی-کمی) به کار گرفته شد؛ در فاز کیفی، مصاحبههای نیمهساختاریافته با ۷ کارشناس سلامت تا اشباع نظری با کدگذاری محوری و گزینشی تحلیل شد، و در فاز کمی، پرسشنامه 77 سؤالی میان 382 بیمار تهران توزیع و با SPSS و PLS-SEM تحلیل شد.مهمترین یافتهها: رسانههای اجتماعی (β=0.211) بیشترین تأثیر را بر سواد سلامت داشت، پس از آن عوامل اجتماعی-فرهنگی (0.201) و خدمات بیمهای (0.197) قرار داشتند، با اثرات معنادار برای همه ابعاد.مهمترین نتیجه: مدل پیشنهادی، با تأکید بر نقش رسانه در ترویج سلامت مبتنی بر فرهنگ، چارچوبی عملی برای سیاستگذاران و آموزشدهندگان جهت اجرای مداخلات پایدار و کمهزینه ارائه میدهد.