دوره و شماره: دوره 3، شماره 2 - شماره پیاپی 6، آذر 1392 ((پاییز وزمستان1392)) 

تحلیل سیاست‎های سواد رسانه‎ای در سه نهاد فرهنگی و ارتباطی ایران

صفحه 1-26

ناصر باهنر؛ رامین چابکی درزابی

چکیده با پیشرفت و توسعۀ رسانه‎ها، جهان به مرحلۀ جدیدی گام نهاد که در آن، رسانه‌ها ضمن گام‎برداشتن در مسیر تکامل و تنوع، به یکی از اجزای اصلی جوامع بشری تبدیل‎شدند. بر این اساس، بیش از دو دهه است که صاحب‎نظران ارتباطات به دیدگاه سواد رسانه‎ای روی‎آورده‎اند که به‎نظرمی‎رسد با گسترش آن، می‎توان از تأثیرات منفی رسانه‎ها تا حدود بسیاری پیشگیری کرد، گسترۀ دسترسی و استفادۀ مخاطبان را به رسانه‎ها افزایش داد و در نهایت، مخاطبان را به تولیدکنندگان پیام‎های ارتباطی تبدیل‎کرد. اگر سواد رسانه‎ای را علم تنظیم‎کنندۀ روابط میان مخاطب و رسانه‎ها بر اساس هنجارهای درونی‎شده بدانیم، نباید از جایگاه آن در سیاست‎های رسانه‎ای کشورها غافل شویم. برای تحلیل این سیاست‎ها مدل‎های گوناگونی ارائه‎شده‎است که جامع‎ترین آنها مدل EC کمیسیون اروپاست. این مدل چهار مؤلفۀ دسترسی، استفاده، درک انتقادی و تولید ارتباطی را در حوزۀ سواد رسانه‎ای مطرح‎می‎کند.
در این پژوهش، بر اساس مدل EC و مؤلفه‎های مطرح در آن و روش پژوهش اسنادی ـ تحلیلی، اسنادِ سه نهاد وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، وزارت آموزش‎وپرورش و سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران به عنوان سه نهاد فرهنگی و آموزشی مهم و تأثیرگذار کشور مورد بررسی و تحلیل قرارگرفت. نتایج پژوهش نشان‎می‎دهد که بیشترین میزان توجه در اسناد وزارت آموزش‎وپرورش، از میان مؤلفه‎های سواد رسانه‎ای، تنها معطوف به مؤلفۀ استفاده و درک انتقادی بوده و برای ارتقای مؤلفۀ توانایی ارتباطی، هیچ سیاستی تدوین‎نیافته‎است؛ در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سیاست‎های سواد رسانه‎ای به رسانه‎های دیجیتال محدود بوده و دیگر رسانه‎ها از جمله رسانه‎های چاپی و الکترونیکی مورد توجه قرارنگرفته‎است.

نقش و تأثیر رسانه‎های جمعی بر وقوع قتل‎های شرافتی

صفحه 27-54

مینو خالقی

چکیده قتل‎های شرافتی یکی از واقعیت‌های اجتماعی است که از گذشتۀ دور وجود داشته و تا به امروز به حیات خود ادامه‎داده‎است. قتل‌های شرافتی یا ناموسی در مواردی نظیر روابط عاشقانۀ غیرمتعارف، خیانت به همسر، زنا، فرار از خانه، ازدست‎رفتن بکارت و نمونه‌های مشابه که اعمال و رفتارهای ضد ناموسی ـ ‎بی‎عفتی، بدنامی و فضاحت ‎ـ تلقی می‎شوند، رخ‎می‎دهند. در وقوع این پدیده مسلّماً علل و عوامل گوناگونی همچون آداب و رسوم، فرهنگ مردسالارانۀ موجود، قوانین کیفری و غیرکیفری جامعه و رسانه‎های گروهی دخالت دارند. رسانه‎های گروهی با توجه به گستردگی، جذابیت و تنوعی که دارند، می‎توانند در ارتباط با قتل‎های شرافتی تأثیرات مثبت و منفی فراوانی به همراه داشته‎باشند که توجه به ابعاد گوناگونِ آن می‎تواند ما را در راه اتخاذ یک سیاست جنایی معقول، منسجم و سنجیده در جهت مبارزۀ همه‎جانبه با این پدیده یاری رساند. در واقع، رسانه‎های گروهی با تهیه و پخش برنامه‌هایی که به نوعی به تأیید آداب و رسوم موجود می‎پردازد، قابلیت این را دارند که در افزایش میزان ارتکاب قتل‎های ناموسی در جامعه تأثیر بسزایی داشته‎باشند. تأثیر این رسانه‌ها در حفظ و ترویج این فرهنگ تا به حدی است که هیچ برنامه و راهکار پیشگیرانه‎ای در این زمینه نمی‎تواند بدون حضور این رسانه‌ها، به اهداف خود دست‎یابد.

فرهنگ به مثابۀ رسانه‎ای بین اراده و عمل جمعی(مطالعۀ تطبیقی فرهنگ اسلامی و سکولار)

صفحه 55-66

سیدسعید زاهد؛ محسن جاجرمی‎‎زاده؛ سیدمحمدرضا تقوی

چکیده جامعه از سه زیرنظام سیاست، فرهنگ و اقتصاد تشکیل‎شده‎است. اگر جامعه را به انسانی تشبیه کنیم، سیاست ارادۀ جامعه، فرهنگ فکر و اقتصاد اعضا و جوارح آن است. اراده با فکر، خواستِ خویش را پیش‎می‎برد و فکر برای اجرای منویات خود امکانات مادی را به‎کارمی‎گیرد. از این رو، فکر به عنوان واسطی میان اراده و عمل، از اهمیت بسیاری برخوردار است. در جامعه نیز فرهنگ همین نقش را بر عهده دارد. سیاست از طریق فرهنگ عمل می‎کند و فرهنگ برای عمل، از امکانات مادی و اقتصادی بهره می‎گیرد؛ به عبارت دیگر، فرهنگ به مثابۀ رسانه‎ای میان اراده و عمل جمعی عمل می‎کند‎. امروز، دو نظام فکری در جهان در مقابل هم صف‎آرایی کرده‎اند: فرهنگ دینی و فرهنگ سکولار. برای دریافت کمّ و کیف این منازعه، لازم است به مطالعۀ فرهنگ و بررسی تطبیقی فرهنگ اسلامی و فرهنگ سکولار بپردازیم. شناخت مفهوم فرهنگ و چیستی و چگونگی آن، از ملزومات اولیه برای هر نوع تفکر و موضع‎گیری و برنامه‎ریزی در این موضوع است. در این مقاله می‎کوشیم تا ضمن پرداختن به چیستی و چگونگی فرهنگ، در یک نگاه مقایسه‎ای، نقطه‎های رقابت فرهنگ اسلامی و فرهنگ سکولار را معین کنیم. در این راه با اتخاذ مبانی تازۀ معرفت‎شناختی و هستی‎شناختی، و روش تحقیق الگویی با این پیش‎فرض قرآنی که انسان دارای سه ابزار شناخت است و اینکه در واقعیت اگر موضوعی شناسایی شود، هر سه وسیلۀ شناخت به کار گفته‎می‎شود، به این نتیجه رسیده‎ایم که فرهنگ به عنوان یک واقعیت اجتماعی دارای سه لایه و سه بُعد از جنس حس، عقل و قلب است. به این ترتیب، برای دریافت عوامل شکل‎دهندۀ فرهنگ، با ترسیم جدولی سه‎بعدی، به شناسایی خانه‎های جدول پرداخته‎ایم و پس از تعیین این عوامل، به شناسایی هریک از مصادیق آن در نظام اسلامی و نظام سکولار در سه بخش فرهنگِ سیاسی، فرهنگِ فرهنگی و فرهنگِ اقتصادی مبادرت ورزیده‎ایم. به این ترتیب، شناخت 36 خانۀ متناظر فرهنگی در این دو مکتبی که امروز در مقابل هم صف‎آرایی کرده‎اند، زمینه را برای برنامه‎ریزی فرهنگی توسط اندیشمندان این رشته فراهم‎ساخته‎است.

اصول اخلاقی در رسانۀ جهانی

صفحه 67-102

مریم صانع پور

چکیده روابط اجتماعی انسان‎ها مستلزم رعایت اصول اخلاقی است و هرقدر گسترة ارتباطات اجتماعی بیشتر شود، ضرورت تقیّد به اخلاق فضیلت‎مندانه بیشتر خواهدشد. برخی صاحب‎نظران اخلاقی برآن‎اند امروزه تکثر و تنوع فرهنگ‌ها در رسانۀ جهانی موجب‎شده تا نتوان مشترکاتی اخلاقی برای بشریت ترسیم کرد، اما نگارنده در مقالة حاضر از پنج اصل اخلاقی به‌ عنوان حداقل اصول اخلاقی که از ذاتیات و فطریات بشر نشئت گرفته، یاد کرده‎است که می‌توانند پایه‌های مشترک اخلاق جهانی در رسانه‌ها معرفی‎شوند؛ مشترکاتی که با تنوع و تکثر ارزش‎های بومی و محلیِ فرهنگ‌های اخلاقی مختلف نیز منافاتی ندارند؛ اصولی که عبارت‎اند از: کرامت شأن انسانی، آزادی بیان، برابری و عدم تبعیض، وفاق اجتماعی، رفاه جمعی.

ارزیابی ساختار، کنش‎های متقابل، گمنامی و بازنمایی خود در چهار شبکۀ اجتماعی مجازی

صفحه 103-129

حمید عبداللهیان؛ محمدجواد زاهدی؛ مهین شیخ‎ انصاری

چکیده مقالۀ حاضر با استفاده از روش مشاهدۀ مشارکتی و مستقیم، به مطالعه و مقایسۀ ساختار، کنش‎های متقابل، گمنامی و شیوۀ بازتاب «خود» در چهار شبکۀ اجتماعی مجازی به شرح زیر می‎پردازد: 1. چت‎روم‎ها در یاهو؛ 2. گروه‎های مجازی در یاهو؛ 3. شبکۀ قرارملاقات اکیوپید؛ 4. شبکۀ اجتماعی فیس‎بوک. مسئلۀ این مقاله به تعامل بین ویژگی‎های ساختاری و کنش‎های متفاوت کاربران در این چهار شبکۀ اجتماعی مربوط می‎شود. بر اساس ترکیبی از نظریۀ «تعریف وضعیت» توماس و رویکرد کیفی لیندلاف و تیلور نسبت به رشتۀ ارتباطات، مدلی را ارائه‎کرده و برای فهم بهتر معنای کنش، کاربران در دنیای مجازی بدان عمل کرده‎ایم؛ همچنین، به بازتعریف مفاهیم گروه‎های ارادی، تجمع و جمع دونفره در فضای مجازی پرداخته‎ایم. نتایج پژوهش نشان‎می‎دهد شیوۀ بازتاب «خود» تحت‎تأثیر ویژگی‎های ساختاری، گمنامی یا هنجارها در دنیای مجازی شکل می‎گیرد.

تحلیل ابعاد انتقادی شهر پست‎مدرن در سینمای جهان

صفحه 130-157

سیامک قاضی‎پور؛ ابوالفضل طغرایی؛ محمدجواد مهدوی‌نژاد

چکیده پست‌مدرنیسم حاصل تلاقی‌ای است که در بافت فضا و زمان، میان چرخش فلسفی در ماهیت زیبایی‎شناسی و جریان رو به رشد رسانه به‎وجودآمد. می‌توان گفت رسانه علتی برای وجود پست‌مدرنیسم است و در عین حال معلول آن. از سوی دیگر، رسانه‎ها نیز به شیوه‎ای مستقیم یا غیرمستقیم تداعی و تحول پدیده‎ها را نشان‎می‎دهند. بنابراین، رسانه به عنوان یک ابزار انتقادی قدرتمند، می‌تواند همه‎چیز (حتی خودش را) به چالش بکشاند. رسانه با ابزار و خصوصیات تصویرگرانۀ خویش در به نمایش درآوردن شرایط خاص، قابلیت به منصۀ ظهور رساندن نیازهای زیبایی‌شناختی فلسفۀ پست‌مدرن را در ایجاد توهم واقعیت و تولید فراواقعیت‌ها دارد. هدف این پژوهش بررسی چگونگی استفاده از رسانۀ سینما در راستای نمایش ناکامی‌های پست‌مدرنیسم در حیطۀ شهر است. برای نیل به این مهم، ماتریس‎هایی دوبُعدی طراحی شده‎اند که یک بُعد آن را ابعاد فرمال انتقادی شهر پست‌مدرن و بُعد دیگر آن را اصول فرمال فیلم تشکیل‎می‌دهد. دستاوردهای پژوهش ـ ‎که ریشه در تحلیل 23 فیلم دارند ‎ـ نخست، در قالب یک ماتریس نهایی، نوعی درک تصویری را از مضامین شهر پست‎مدرن ارائه‎داده و ابعاد انتقادی شهر پست‎مدرن را در قالبی سینمایی به‌صورتی نظام‌مند به تصویر می‌کشد؛ دوم، نشان‎می‌دهد که دو بُعد تخیل و تجارت، بیش از ابعاد دیگر در سینمای منتقد شهر پست‌مدرن نمایانده شده‌اند و نقش اصول فرمال کارکردی، ریتمیک و تباین، بیش از دیگر اصول فرم فیلم بوده‌است.