محمدصادق نصراللهی
چکیده
مسئله پژوهش: پالایش یا فیلترینگ فضای مجازی، علارغم آنکه به عنوان یک اقدام سلبی سالمسازی فضای مجازی تلقی میشود، اما همواره امری چالش برانگیز بوده و تبعات جدی اجتماعی خویش را داشته است. این در حالی است که این اقدام، همواره در دستور کار جمهوری اسلامی ایران بوده است. سؤال این پژوهش آنست که اقدام حاکمیتی فیلترینگ، از چه مسائل و مشکلاتی ...
بیشتر
مسئله پژوهش: پالایش یا فیلترینگ فضای مجازی، علارغم آنکه به عنوان یک اقدام سلبی سالمسازی فضای مجازی تلقی میشود، اما همواره امری چالش برانگیز بوده و تبعات جدی اجتماعی خویش را داشته است. این در حالی است که این اقدام، همواره در دستور کار جمهوری اسلامی ایران بوده است. سؤال این پژوهش آنست که اقدام حاکمیتی فیلترینگ، از چه مسائل و مشکلاتی رنج میبرد و این مسائل و مشکلات چگونه صورتبندی میشود. روش پژوهش: روش جمع آوری این مقاله «مصاحبه نیمهساخت یافته با خبرگان» و روش تحلیل آن «نظریهپردازی دادهبنیاد» است. تلاش شده است که با بهرهگیری از طرح نظاممند و طی سه مرحلة کدگذاری باز، محوری و انتخابی، مدل پارادایمی مسائل شیوة پالایش فضای مجازی در ایران ترسیم شود. یافتههای پژوهش: از منظر این مقاله، مشکل محوری و هستهای شیوة پالایش در ایران، «متمرکز بودن و حاکمیتی بودن آن» است. این پالایش متمرکز حاکمیتی، از مشکلاتی همچون: یکسانانگاری کاربران، پراشتباه بودن، تخلف از قانون، سلیقهگرایی پایشگر، حداکثری بودن، امکان دور خوردن رنج میبرد. اهم علل به وجود آورندة چنین پالایشی، تهدیدانگاری فضای مجازی، یکهتازی پالایش در سالمسازی و سیاستزدگی حاکم بر آن است. به نظر میرسد ضعف سواد فضای مجازی کاربران و همچنین عدم اقناع آنها نسبت به فیلترینگ از شرایط مداخله گر مهم بر این نوع پالایش است. همچنین باز بودن معماری فضای مجازی و آلوده بودن فضای فرهنگی واقعی از زمینههای حاکم بر آن است. طبیعتاً چنین پالایشی تبعات جدی فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و ... دارد که در مقاله تبیین شده است.