این مطالعه پیرامون این پرسش محوری انجامشدهاست که اگر قرار باشد فیلمنامهای با محوریت «شخصیتهای مقدس معصومین مانند پیامبر و امامان» نگارش شود، آن فیلمنامه باید از چه الگوی تکنیکی و فرمی تبعیت کند. الگوهای طراحی فیلمنامههای سینمای کلاسیک عموماً بر الگوی ارسطویی استوار است که با توجه به مبانی فلسفی و خاستگاههای فرهنگیِ ...
بیشتر
این مطالعه پیرامون این پرسش محوری انجامشدهاست که اگر قرار باشد فیلمنامهای با محوریت «شخصیتهای مقدس معصومین مانند پیامبر و امامان» نگارش شود، آن فیلمنامه باید از چه الگوی تکنیکی و فرمی تبعیت کند. الگوهای طراحی فیلمنامههای سینمای کلاسیک عموماً بر الگوی ارسطویی استوار است که با توجه به مبانی فلسفی و خاستگاههای فرهنگیِ چنین الگوهایی، نمیتواند قالب ایدهآلی برای طرح شخصیتهای قدسی مانند معصومین قرارگیرد، زیرا اولاً، شخصیتهای معصوم را نمیتوان نشانداد؛ دوم اینکه شخصیت آنان ایستا و پایدار است که در تعارض با شخصیتپردازی در فیلمنامهنویسی است که شخصیتها عموماً ناپایدار و دایم در حال تحوّلاند. با توجه به ابعاد عدیدۀ ساختار در فیلمنامه (مانند پیرنگ، ماجرا، شخصیتپردازی، دیالوگنویسی و...)، این مطالعه فقط بر بُعد «شخصیتپردازی» در فیلمنامه متمرکز شده که از طریق احصای مختصات تکنیکی و مقتضیات شخصیتپردازی در فیلمنامه، کارآمدی آنها را در طرح شخصیت حضرات معصومین مورد ارزیابی قرارمیدهد. فرضیۀ این مقاله این است که قابلیتهای تکنیکی فیلمنامهها با الگوهای ارسطویی، عموماً، مناسب طرح شخصیتهای زمینیاند و باید در ویژگیهای ساختاری این الگوها از جمله اصل «شخصیتپردازی» تصرف کرد و قابلیتهای نوینی را در ساختار فیلمنامه تعریف کرد، والّا شخصیت آنان از مراتب قدسیت به مراتب زمینی فروکاهیده خواهدشد.