سیدمحسن علوی پور؛ سیداحمد عسکری؛ علیرضا خسروی؛ محمد سروی زرگر
چکیده
با توجه به اهمیت مقوله سواد رسانهای که این موضوع در سالهای اخیر در عرصه سیاستگذاری نیز مورد توجه قرار داشته است و با توجه به تعدد نهادهای تصمیمگیر و سیاستگذار در این زمینه در ایران، این امر با چالشهای مختلفی مواجه است. پژوهش حاضر با این هدف که چالشها و ظرفیتهای سیاستگذاری سواد رسانهای در ایران را مورد تحلیل قرار دهد، ...
بیشتر
با توجه به اهمیت مقوله سواد رسانهای که این موضوع در سالهای اخیر در عرصه سیاستگذاری نیز مورد توجه قرار داشته است و با توجه به تعدد نهادهای تصمیمگیر و سیاستگذار در این زمینه در ایران، این امر با چالشهای مختلفی مواجه است. پژوهش حاضر با این هدف که چالشها و ظرفیتهای سیاستگذاری سواد رسانهای در ایران را مورد تحلیل قرار دهد، انجام شده است. ضمن مصاحبه با مسئولین و کارشناسان متخصص در چهار نهاد موثر در این زمینه (شورای عالی فضای مجازی، وزارت آموزش و پرورش، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان صدا و سیما) به روش مصاحبه گلوله برفی، به دنبال پاسخ به این سوال است که نهادهای متولی سواد رسانهای در ایران چه سیاستهایی برای ارتقای سواد رسانهای در ایران تدوین و اجرا کردهاند؟یافتههای پژوهش نشان میدهد که بعلت تعدد نهادهای تصمیمگیر در این زمینه، تمایز روشنی میان آموزش سواد رسانهای و فرهنگسازی در این زمینه دیده نشود و عدم تعادل در برنامهریزیها، به سیاستگذاریهای ناموفق رهنمون شود. بر این اساس، لازم است یک نهاد فرادستگاهی (مانند شورای عالی انقلاب فرهنگی) بعنوان مرجع سیاستگذاری در این زمینه تعیین شود و سیاستگذاری در کلیه حوزهها (شامل آموزش و فرهنگسازی و ..) در آن صورت پذیرد.
عبدالرحمن حسنیفر؛ الهه ابوالحسنی
دوره 1، شماره 2 ، اسفند 1390، ، صفحه 21-47
چکیده
رسانهها با انتقال ارزشها، هنجارها، و الگوها به مخاطبان باعث همنوایی و همسویی و تجانس فکری و عملی افراد جامعه میشوند. به عبارت دیگر، از آنجا که امروزه افراد اجتماع بهطور گستردهای با رسانهها در ارتباطاند، از طریق آنها میاندیشند، دنیا را از رهگذر آنها میشناسند، و رفتارهای خود ...
بیشتر
رسانهها با انتقال ارزشها، هنجارها، و الگوها به مخاطبان باعث همنوایی و همسویی و تجانس فکری و عملی افراد جامعه میشوند. به عبارت دیگر، از آنجا که امروزه افراد اجتماع بهطور گستردهای با رسانهها در ارتباطاند، از طریق آنها میاندیشند، دنیا را از رهگذر آنها میشناسند، و رفتارهای خود را براساس الگوهای برگرفته از آنها سامان میدهند. در این زمینه، تلویزیون، ورای نقش رسانهایاش، جایگاه خاص و نقش عمدهای در جامعۀ ایران دارد و همین مبنای تمرکز بر آن پیشزمینة عملیاتیکردن موضوع مقاله شده است؛ زیرا امروزه تلویزیون در هر خانهای حضور پرقدرت دارد و این بهسبب جذابیت آن است. یکی از موضوعات مرتبط با ماهیت عملکردی تلویزیون حوزۀ نقد است. نقد را به صورتهای متفاوت میتوان در تلویزیون نمایاند که برگزاری جلسات مناظره یکی از آنهاست. در این میان، برای دستیابی به هر هدفی، شناخت ماهیت آن موضوع اهمیت زیادی دارد. در مورد مناظره در تلویزیون نیز فهم نقد در ابتدا و شناخت توانایی و ظرفیت تلویزیون در حوزۀ روشهای آن، از جمله مناظره، بسیار مهم است. در این مقاله، براساس مدلهای نظری انباشتی و شناختی بر پایة چهارچوب کاشت، نقش تلویزیون با توجه به تبیین مفهوم نقد و مباحث مربوط به آن و شیوة مناظره در حکم ابزاری آگاهیبخش بررسی شده است. یافتهها براساس بررسی کارشناسی و اسنادی با رویکرد استنباطی و تحلیلی در ابتدا حکایت از لزوم شناخت نقد دارد، بدین مفهوم که نقدی نقد محسوب میشود که به مبانی و یا نتایج یک موضوع مربوط شود وگرنه نقد بهحساب نمیآید. از طرف دیگر و در مرحلۀ بعد، مناظره در حکم یک مجرا و یک منشأ عملیاتیشدن نقد باید معطوف به موضوعی مشخص و جزئی باشد و در آن ویژگیها و مؤلفههای نظریة نقد با توجه به تلویزیون در حکم ابزاری آگاهیبخش و اطلاعرسان در گسترۀ عمومی و هماهنگ با مصالح و منافع عمومی لحاظ شود.