شیوا مژدهی فر؛ علی اکبر رزمجو
چکیده
رادیو بعنوان رسانهای جمعی که خصوصیات منحصربفردی نسبت به دیگر رسانهها دارد، میتواند همانند یک مرکز قدرتمند فرهنگی-اجتماعی؛ عمل کند. دراینمیان زبان و ادبیات کهن فارسی گستردهترین افق فرهنگی-اجتماعی است که در خلال گزارشهای آن میتوان مؤلفههای اصلی هویت را بازشناخت. پژوهش حاضر درصدد پاسخ به این پرسش است که کاربرد ظرفیت های ...
بیشتر
رادیو بعنوان رسانهای جمعی که خصوصیات منحصربفردی نسبت به دیگر رسانهها دارد، میتواند همانند یک مرکز قدرتمند فرهنگی-اجتماعی؛ عمل کند. دراینمیان زبان و ادبیات کهن فارسی گستردهترین افق فرهنگی-اجتماعی است که در خلال گزارشهای آن میتوان مؤلفههای اصلی هویت را بازشناخت. پژوهش حاضر درصدد پاسخ به این پرسش است که کاربرد ظرفیت های هویتی ادبیات کهن در برنامه های رادیویی به چه صورت است؟ برای رسیدن به این مقصود از روش دادهبنیاد استفاده شدهاست. باتوجه به یافتههای پژوهش، پنج مرحله برای کاربرد بهینه از عناصر هویتی ادبیات کهن در برنامههای رادیویی شناسایی شد که عبارتنداز: شناخت ظرفیتهای ادبیات کهن، شناسایی ظرفیتهای رسانه رادیو جهت بهرهگیری از ادبیات کهن، شیوههای بهرهگیری از ادبیات کهن در برنامههای رادیویی، آمادهسازی عوامل انسانی و ارائه راهکارهای مدیریتی. نتایج حاکی از آن است که برای بهبود عملکرد رسانه رادیو جهت ترویج هویت اجتماعی اسلامی-ایرانی، توجه هرچه بیشتر به ادبیات کهن سرزمینمان ضروری است و سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران باید رویکرد جدیتری نسبت به استفاده از ادبیات کهن ایرانی در برنامهها اتخاد کرده و ضمن آموزش و ایجاد انگیزه در عوامل انسانی، از ابزارهای رسانه رادیو جهت ترویج هویت اجتماعی با استفاده از ظرفیتهای ادبیات کهن استفاده کند.
سیدمحسن علوی پور؛ سیداحمد عسکری؛ علیرضا خسروی؛ محمد سروی زرگر
چکیده
با توجه به اهمیت مقوله سواد رسانهای که این موضوع در سالهای اخیر در عرصه سیاستگذاری نیز مورد توجه قرار داشته است و با توجه به تعدد نهادهای تصمیمگیر و سیاستگذار در این زمینه در ایران، این امر با چالشهای مختلفی مواجه است. پژوهش حاضر با این هدف که چالشها و ظرفیتهای سیاستگذاری سواد رسانهای در ایران را مورد تحلیل قرار دهد، ...
بیشتر
با توجه به اهمیت مقوله سواد رسانهای که این موضوع در سالهای اخیر در عرصه سیاستگذاری نیز مورد توجه قرار داشته است و با توجه به تعدد نهادهای تصمیمگیر و سیاستگذار در این زمینه در ایران، این امر با چالشهای مختلفی مواجه است. پژوهش حاضر با این هدف که چالشها و ظرفیتهای سیاستگذاری سواد رسانهای در ایران را مورد تحلیل قرار دهد، انجام شده است. ضمن مصاحبه با مسئولین و کارشناسان متخصص در چهار نهاد موثر در این زمینه (شورای عالی فضای مجازی، وزارت آموزش و پرورش، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان صدا و سیما) به روش مصاحبه گلوله برفی، به دنبال پاسخ به این سوال است که نهادهای متولی سواد رسانهای در ایران چه سیاستهایی برای ارتقای سواد رسانهای در ایران تدوین و اجرا کردهاند؟یافتههای پژوهش نشان میدهد که بعلت تعدد نهادهای تصمیمگیر در این زمینه، تمایز روشنی میان آموزش سواد رسانهای و فرهنگسازی در این زمینه دیده نشود و عدم تعادل در برنامهریزیها، به سیاستگذاریهای ناموفق رهنمون شود. بر این اساس، لازم است یک نهاد فرادستگاهی (مانند شورای عالی انقلاب فرهنگی) بعنوان مرجع سیاستگذاری در این زمینه تعیین شود و سیاستگذاری در کلیه حوزهها (شامل آموزش و فرهنگسازی و ..) در آن صورت پذیرد.
حسن زین الصالحین؛ نعمت الله فاضلی
دوره 7، شماره 1 ، مرداد 1396، ، صفحه 39-65
چکیده
عکاسی، نه یک شیوهی تولید مکانیکی تصویر، بلکه یک رویه ارتباطی است. با تحقیقاتی که پیرامون کارکردهای عکس در ایران شده است، به ندرت با تحلیلی کیفی بر تاریخ این رسانه مواجهایم. بنابراین، ضرورت پژوهشی، بر اساس واکاوی ساختارهای کلان جامعهی ایران ایجاب میشود. نگارندگان میکوشند، فضای غالب عکاسی را در اکنون آن [1]واکاوی کنند. بدین ...
بیشتر
عکاسی، نه یک شیوهی تولید مکانیکی تصویر، بلکه یک رویه ارتباطی است. با تحقیقاتی که پیرامون کارکردهای عکس در ایران شده است، به ندرت با تحلیلی کیفی بر تاریخ این رسانه مواجهایم. بنابراین، ضرورت پژوهشی، بر اساس واکاوی ساختارهای کلان جامعهی ایران ایجاب میشود. نگارندگان میکوشند، فضای غالب عکاسی را در اکنون آن [1]واکاوی کنند. بدین منظور از دریچهی «گفتمان» به آن نگاه میشود تا به این سؤال پاسخ دهند که در دورهی حاضر، چه گفتمانی، چرا و چگونه صورتبندی شده است؟ و این گفتمان چه ارتباطی با گفتمانهای پیشینش دارد؟ به عبارتی با تقابل گفتمان اکنون و تاریخ آن روبروئیم. بدین منظور، نگارندگان مروری تاریخی بر عکاسی ایران میکنند تا درک بهتری از اکنونش حاصل کنند. چارچوب روششناختی این تحقیق را اندیشههای میشل فوکو و استوارت هال تشکیل میدهد. نگارندگان اثبات میکنند که بدنهی کنونی عکاسی ایران در گفتمانی فرهنگی احاطه شده و این گفتمان در رابطهای دیالکتیکی با گفتمانهای سیاسی و اجتماعی تاریخش قرار دارد. بررسی روابط قدرت، نقش سیاست، سوژه و ابژهسازی مواردی هستند که به آنها پرداخته خواهد شد.
علیاکبر فرهنگی؛ مجتبی امیری؛ سید مرتضی موسویان؛ کاظم نظری
دوره 6، شماره 2 ، بهمن 1395، ، صفحه 23-51
چکیده
هدف اصلی این پژوهش ارائه مدل ترویج سبک زندگی اسلامی-ایرانی در سیمای جمهوری اسلامی ایران با محوریت برنامههای نمایشی است. این پژوهش از نوع کیفی و با استفاده از روش مفهومسازی بنیادی (دادهبنیـاد) انجام گرفته است. در این پژوهش با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند و تکنیک گلوله برفی تعـداد چهارده نفر از مراجع عظام تقلید، وزرای دولتهای ...
بیشتر
هدف اصلی این پژوهش ارائه مدل ترویج سبک زندگی اسلامی-ایرانی در سیمای جمهوری اسلامی ایران با محوریت برنامههای نمایشی است. این پژوهش از نوع کیفی و با استفاده از روش مفهومسازی بنیادی (دادهبنیـاد) انجام گرفته است. در این پژوهش با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند و تکنیک گلوله برفی تعـداد چهارده نفر از مراجع عظام تقلید، وزرای دولتهای گذشته، اعضای هیئت علمی دانشگا هها وافراد دارای تجربه کاری در حوزه سیمای ج.ا.ایران مورد مصاحبههای عمیق نیمهساختاریافته قرار گرفتند و سپس دادههای حاصل، از طریق کدگذاری باز، محوری و انتخابی مورد تعبیر و تفسیر قرار گرفت. یافتههای پژوهش نشان میدهد که تلویزیون، سه کارکرد اصلی جهت ترویج سبک زندگی اسلامی-ایرانی در برنامههای نمایشی ایفا مینماید. اولین کارکرد تلویزیون که در این پژوهش شناسایی شده، عبارت از فراهمسازی عواملِ میانجیِشکوفاییِ سبک زندگی اسلامی-ایرانی اسـت. دومین کارکرد نمایشخصوصیات فرهنگ ملی و خردهفرهنگهای بومی-محلی است. سومین کارکرد تلویزیون جهت ترویج سبک زندگی اسلامی ایرانی اسـت کـه در ایـن پژوهش مورد شناسایی قرار گرفته است.
رائیکا خورشیدیان؛ هدایت سوخکیان؛ وحید چوپانکاره؛ علیرضا اژدری؛ جمشید امامی
دوره 4، شماره 2 ، آذر 1393، ، صفحه 73-89
چکیده
این پژوهش تاریخی ـ تفسیری از طریق جمعآوری و طبقهبندی نمونههای تصویری مربوط به دهههای 60، 70 و 80 سعی دارد به این پرسش پژوهش پاسخ گوید که «آیا بین رسانهها و الگوی فرهنگی پوشاک جامعه در هر مقطع زمانی ارتباط معناداری وجوددارد؟» اگر مد را به عنوان ابزاری قدرتمند برای انتشار فرهنگ بهخصوص در بین جوانان قلمداد کنیم، در جامعه، ...
بیشتر
این پژوهش تاریخی ـ تفسیری از طریق جمعآوری و طبقهبندی نمونههای تصویری مربوط به دهههای 60، 70 و 80 سعی دارد به این پرسش پژوهش پاسخ گوید که «آیا بین رسانهها و الگوی فرهنگی پوشاک جامعه در هر مقطع زمانی ارتباط معناداری وجوددارد؟» اگر مد را به عنوان ابزاری قدرتمند برای انتشار فرهنگ بهخصوص در بین جوانان قلمداد کنیم، در جامعه، بین مد و رسانه نوعی گفتوگوی فرهنگی بروز میکند. با افزایش تنوّع و تکثیر رسانهها، انتخاب الگوی پوشاک افراد ـ که نوعی رسانۀ هویتی آنان محسوبمیشودـ تابع عوامل متنوّعتر و پیچیدهتری میگردد، به طوری که دیگر کنترل آن توسط یک قدرت صاحب رسانه امکانپذیر نیست، بلکه برآیند جهتگیری رسانهها با بیشمار اشکال گوناگون است که جهتگیری مد را رقم میزند. این پژوهش با بررسی روند تغییر رسانهها، اهمیت امکان دخالت آگاهانه را در شکلدهی به جریان مد در جهت ارتقای فرهنگ عمومی نشانمیدهد.
منوچهر دینپرست؛ محمد شهبا
دوره 4، شماره 1 ، خرداد 1393، ، صفحه 46-63
چکیده
سینمای کیارستمی قابلیت بحث و بررسی موضوعات فلسفی را در نهاد خود دارد. بدین لحاظ، ژان لوک نانسی، فیلسوف فرانسوی، کوشیدهاست با نگارش کتاب بداهت فیلم، جهان فلسفی سینمای کیارستمی را مورد کاوش قراردهد. آنچه در این مقاله در پی آن هستیم، تبیین تأویلهای فلسفی از سینمای کیارستمی بر پایۀ آراء فلسفی ژان لوک نانسی بر پایۀ مفهومهای «بداهت»، ...
بیشتر
سینمای کیارستمی قابلیت بحث و بررسی موضوعات فلسفی را در نهاد خود دارد. بدین لحاظ، ژان لوک نانسی، فیلسوف فرانسوی، کوشیدهاست با نگارش کتاب بداهت فیلم، جهان فلسفی سینمای کیارستمی را مورد کاوش قراردهد. آنچه در این مقاله در پی آن هستیم، تبیین تأویلهای فلسفی از سینمای کیارستمی بر پایۀ آراء فلسفی ژان لوک نانسی بر پایۀ مفهومهای «بداهت»، «ذات واقع» و «نگاه و تصویر» است. نانسی، ضمن توصیف و تحلیل مبانی فلسفی خود، سعی دارد بر اساس شیوۀ پدیدارشناسی، سینمای کیارستمی را تحلیل کند. در این مقاله، پس از بررسی جایگاه بحث پدیدارشناسی در سینمای کیارستمی، بحث بداهت را تحلیل خواهیمکرد.
مینو خالقی
دوره 3، شماره 2 ، آذر 1392، ، صفحه 27-54
چکیده
قتلهای شرافتی یکی از واقعیتهای اجتماعی است که از گذشتۀ دور وجود داشته و تا به امروز به حیات خود ادامهدادهاست. قتلهای شرافتی یا ناموسی در مواردی نظیر روابط عاشقانۀ غیرمتعارف، خیانت به همسر، زنا، فرار از خانه، ازدسترفتن بکارت و نمونههای مشابه که اعمال و رفتارهای ضد ناموسی ـ بیعفتی، بدنامی و فضاحت ـ تلقی میشوند، ...
بیشتر
قتلهای شرافتی یکی از واقعیتهای اجتماعی است که از گذشتۀ دور وجود داشته و تا به امروز به حیات خود ادامهدادهاست. قتلهای شرافتی یا ناموسی در مواردی نظیر روابط عاشقانۀ غیرمتعارف، خیانت به همسر، زنا، فرار از خانه، ازدسترفتن بکارت و نمونههای مشابه که اعمال و رفتارهای ضد ناموسی ـ بیعفتی، بدنامی و فضاحت ـ تلقی میشوند، رخمیدهند. در وقوع این پدیده مسلّماً علل و عوامل گوناگونی همچون آداب و رسوم، فرهنگ مردسالارانۀ موجود، قوانین کیفری و غیرکیفری جامعه و رسانههای گروهی دخالت دارند. رسانههای گروهی با توجه به گستردگی، جذابیت و تنوعی که دارند، میتوانند در ارتباط با قتلهای شرافتی تأثیرات مثبت و منفی فراوانی به همراه داشتهباشند که توجه به ابعاد گوناگونِ آن میتواند ما را در راه اتخاذ یک سیاست جنایی معقول، منسجم و سنجیده در جهت مبارزۀ همهجانبه با این پدیده یاری رساند. در واقع، رسانههای گروهی با تهیه و پخش برنامههایی که به نوعی به تأیید آداب و رسوم موجود میپردازد، قابلیت این را دارند که در افزایش میزان ارتکاب قتلهای ناموسی در جامعه تأثیر بسزایی داشتهباشند. تأثیر این رسانهها در حفظ و ترویج این فرهنگ تا به حدی است که هیچ برنامه و راهکار پیشگیرانهای در این زمینه نمیتواند بدون حضور این رسانهها، به اهداف خود دستیابد.
سیدسعید زاهد؛ محسن جاجرمیزاده؛ سیدمحمدرضا تقوی
دوره 3، شماره 2 ، آذر 1392، ، صفحه 55-66
چکیده
جامعه از سه زیرنظام سیاست، فرهنگ و اقتصاد تشکیلشدهاست. اگر جامعه را به انسانی تشبیه کنیم، سیاست ارادۀ جامعه، فرهنگ فکر و اقتصاد اعضا و جوارح آن است. اراده با فکر، خواستِ خویش را پیشمیبرد و فکر برای اجرای منویات خود امکانات مادی را بهکارمیگیرد. از این رو، فکر به عنوان واسطی میان اراده و عمل، از اهمیت بسیاری برخوردار ...
بیشتر
جامعه از سه زیرنظام سیاست، فرهنگ و اقتصاد تشکیلشدهاست. اگر جامعه را به انسانی تشبیه کنیم، سیاست ارادۀ جامعه، فرهنگ فکر و اقتصاد اعضا و جوارح آن است. اراده با فکر، خواستِ خویش را پیشمیبرد و فکر برای اجرای منویات خود امکانات مادی را بهکارمیگیرد. از این رو، فکر به عنوان واسطی میان اراده و عمل، از اهمیت بسیاری برخوردار است. در جامعه نیز فرهنگ همین نقش را بر عهده دارد. سیاست از طریق فرهنگ عمل میکند و فرهنگ برای عمل، از امکانات مادی و اقتصادی بهره میگیرد؛ به عبارت دیگر، فرهنگ به مثابۀ رسانهای میان اراده و عمل جمعی عمل میکند. امروز، دو نظام فکری در جهان در مقابل هم صفآرایی کردهاند: فرهنگ دینی و فرهنگ سکولار. برای دریافت کمّ و کیف این منازعه، لازم است به مطالعۀ فرهنگ و بررسی تطبیقی فرهنگ اسلامی و فرهنگ سکولار بپردازیم. شناخت مفهوم فرهنگ و چیستی و چگونگی آن، از ملزومات اولیه برای هر نوع تفکر و موضعگیری و برنامهریزی در این موضوع است. در این مقاله میکوشیم تا ضمن پرداختن به چیستی و چگونگی فرهنگ، در یک نگاه مقایسهای، نقطههای رقابت فرهنگ اسلامی و فرهنگ سکولار را معین کنیم. در این راه با اتخاذ مبانی تازۀ معرفتشناختی و هستیشناختی، و روش تحقیق الگویی با این پیشفرض قرآنی که انسان دارای سه ابزار شناخت است و اینکه در واقعیت اگر موضوعی شناسایی شود، هر سه وسیلۀ شناخت به کار گفتهمیشود، به این نتیجه رسیدهایم که فرهنگ به عنوان یک واقعیت اجتماعی دارای سه لایه و سه بُعد از جنس حس، عقل و قلب است. به این ترتیب، برای دریافت عوامل شکلدهندۀ فرهنگ، با ترسیم جدولی سهبعدی، به شناسایی خانههای جدول پرداختهایم و پس از تعیین این عوامل، به شناسایی هریک از مصادیق آن در نظام اسلامی و نظام سکولار در سه بخش فرهنگِ سیاسی، فرهنگِ فرهنگی و فرهنگِ اقتصادی مبادرت ورزیدهایم. به این ترتیب، شناخت 36 خانۀ متناظر فرهنگی در این دو مکتبی که امروز در مقابل هم صفآرایی کردهاند، زمینه را برای برنامهریزی فرهنگی توسط اندیشمندان این رشته فراهمساختهاست.
طاهر روشندل اربطانی؛ منوچهر صابر
دوره 2، شماره 2 ، آذر 1391، ، صفحه 109-128
چکیده
فنّاوری اطلاعات توانسته است تمامی شیوهها و مسیرهای انتقال، مبادله، نمایش، ذخیرهسازی، و مدیریت اطلاعات را متحول و دگرگون سازد. امروزه، فنّاوریهای نوین ارتباطی چنان سرعت و عمقی به تغییرات اجتماعی دادهاند که حتی پابرجاترین عرصۀ حیات بشری یعنی فرهنگ را نیز درنوردیده و انسان را در میانۀ یک دگرگونی فرهنگی جدی قرار دادهاند؛ ...
بیشتر
فنّاوری اطلاعات توانسته است تمامی شیوهها و مسیرهای انتقال، مبادله، نمایش، ذخیرهسازی، و مدیریت اطلاعات را متحول و دگرگون سازد. امروزه، فنّاوریهای نوین ارتباطی چنان سرعت و عمقی به تغییرات اجتماعی دادهاند که حتی پابرجاترین عرصۀ حیات بشری یعنی فرهنگ را نیز درنوردیده و انسان را در میانۀ یک دگرگونی فرهنگی جدی قرار دادهاند؛ چرا که سرعت انتقال جریان فرهنگ، بهواسطة ارتباطات نوین، در حال افزایش است. از اینرو، ترسیم چنان دورنمایی در حوزۀ فنّاوری اطلاعات منشأ تحولات مثبت خواهد بود که مبتنیبر جایگاهها و راهکارهای مطلوب فرهنگی باشد. در این مقاله، ضمن تعریف مفاهیم فرهنگ و فنّاوری اطلاعات و بررسی ویژگیهای آنها، رابطۀ میان فرهنگ و فنّاوری اطلاعات با تأکید بر فنّاوریهای نوین ارتباطی، که مهمترین آنها اینترنت است، مورد کنکاش قرار گرفته است. نگارنده در این بررسی دیدگاههای متفاوت دربارۀ تأثیرات و کارکردهای اینترنت را به بحث کشیده و نشان داده است که با وجود همۀ ظرفیتها، فرصتها، و قابلیتهای این فنّاوری نوین نباید مسائل و آسیبهای بهوجودآمده را از نظر دور داشت. در انتها به بررسی تأثیر اینترنت بر تغییر روند سنتی ارزشهای دینی پرداخته شده است. در این پژوهش، که با روش توصیف، تبیین، و تحلیل اطلاعات گردآوریشده از منابع کتابخانهای تهیه شده است، مشخص میشود که اینترنت ممکن است باعث تضعیف برخی ارزشهای دینی شود.
مریم صانع پور
دوره 1، شماره 2 ، اسفند 1390، ، صفحه 115-130
چکیده
توسعة شبکههای ارتباط الکترونیکی هویت اجتماعی انسان را وارد مرحلة جدیدی کرده است. در این مرحله، افراد با فرهنگها، نژادها و شرایط محیطی خاص خود میتوانند در تشکیل هویت جمعی انسان نقشی فعال ایفا کنند، هرچند این کثرت ممکن است در یک برخورد ناصحیح به هرجومرج بیانجامد، برخورد منطقی، نظاممند و مبنایی بشریت را از حاکمیت ...
بیشتر
توسعة شبکههای ارتباط الکترونیکی هویت اجتماعی انسان را وارد مرحلة جدیدی کرده است. در این مرحله، افراد با فرهنگها، نژادها و شرایط محیطی خاص خود میتوانند در تشکیل هویت جمعی انسان نقشی فعال ایفا کنند، هرچند این کثرت ممکن است در یک برخورد ناصحیح به هرجومرج بیانجامد، برخورد منطقی، نظاممند و مبنایی بشریت را از حاکمیت تکصدایی سوژة غربی رها میسازد. این امر مستلزم رویکردی پدیدارشناسانه است؛ که فرهنگهای بشری را پاس بدارد و راههای مسالمتآمیز زندگی در دهکدة جهانی را با ارزشهای جهانشمول، که برآمده از تمدن همة بشریت است، پیشنهاد کند. در این تجربه، طی فرایندهای تعامل اجتماعی همواره گفتمانهای متنوع بازسازی میشوند و خرد جمعی دائماً در حال توسعه خواهد بود. همچنین عواطف به علائق جمعی مبدل میشوند تا انسان بتواند به افراد بیشتری عشق بورزد و در غم آنان سهیم باشد.
سیاوش جمادی
دوره 1، شماره 1 ، مرداد 1390، ، صفحه 99-121
چکیده
شرح و بیان صنعت فرهنگ از زبان تئودور آدورنو و ماکس هورکهایمر نویسندگان کتاب دیالکتیک روشنگری ـ مبتنی بر این گزارش است که عقل ابزار اندیش روشنگری (Aufklarung) که بر همسانسازی و اینهمانی بنیاد دارد گرچه بنا بود آزادی را از ترس از مراجع اساطیری ایمن دارد، خود از سلطة سیاسی ـ اجتماعی و فرهنگی تمامیت خواهانهای سر در آورد که آدمیان ...
بیشتر
شرح و بیان صنعت فرهنگ از زبان تئودور آدورنو و ماکس هورکهایمر نویسندگان کتاب دیالکتیک روشنگری ـ مبتنی بر این گزارش است که عقل ابزار اندیش روشنگری (Aufklarung) که بر همسانسازی و اینهمانی بنیاد دارد گرچه بنا بود آزادی را از ترس از مراجع اساطیری ایمن دارد، خود از سلطة سیاسی ـ اجتماعی و فرهنگی تمامیت خواهانهای سر در آورد که آدمیان را از آزادی و خلاقیت فردی محروم میسازد و هم فرد و هم جامعه را قلب به شیء میکند. آدورنو و هورکهایمر برآنند که رسانههای فرهنگساز، به مدد بازتولید تکنیکی انبوه، در سرمایهداری پسین در خدمت شاکلهسازی از پیش تعیینکنندة کلیة محصولات فرهنگی عمل میکنند. این کارکرد، کلیة تنوعات و تکثرات را به گونهای استانده میکند که اطاعت و آزادی دیگر از هم تمیز داده نمیشوند. بدینسان، در نظام مبتنی بر ارزش مبادلة صنعت فرهنگ هر ابژهای را مبدل به کالا میکند؛ تفاوت نمیکند که این ابژه اقتصادی باشد یا فرهنگی. این مقاله روایتی است از چگونگی توجیه آدورنو و هورکهایمر در باب این سرکوب فاجعهبار که در جریان اتمیزه کردن، همة انسانها و سلایق و خلاقیتهای آنها را همسطح میسازد. همزمان، این مقاله به اجمال آموزة یاد شده را در بوتة ارزیابی انتقادی مینهد.