اگر هدف از سیاست دموکراتیک مشارکت آگاهانة افراد در تعیین سرنوشت عمومی باشد، طبعاً رسانه بهمثابة واسطة ارتباط حکومت و شهروندان اهمیت محوری مییابد. همزمان، با توجه به تکثیر رسانهای فزایندة اطلاعات در عصر مجازی شدن فرهنگ این مشکل اساسی برجسته میشود که آیا رسانهای شدن فزایندة «جهان ـ زیستِ» معاصر به کنشی سیاسی ...
بیشتر
اگر هدف از سیاست دموکراتیک مشارکت آگاهانة افراد در تعیین سرنوشت عمومی باشد، طبعاً رسانه بهمثابة واسطة ارتباط حکومت و شهروندان اهمیت محوری مییابد. همزمان، با توجه به تکثیر رسانهای فزایندة اطلاعات در عصر مجازی شدن فرهنگ این مشکل اساسی برجسته میشود که آیا رسانهای شدن فزایندة «جهان ـ زیستِ» معاصر به کنشی سیاسی و مترقی در زمینة تعمیق خودآیینی شهروندان میانجامد یا با توجه به فوران پیامها در عصر رسانههای مجازی به سرگشتگی و بیتفاوتی سیاسی شهروندان و حتی سیاست تکنولوژیک/ الکترونیک معطوف به کنترل شهروندان منجر میشود؟ مقالة حاضر درصدد است با بهرهگیری از مزایای رویکرد «ساختار/ کارگزار» به بررسی این مشکل بپردازد و در این زمینه پس از بررسی دو رویکرد متقابل (دموکراسی مستقیم الکترونیکی در برابر پایان امر سیاسی در فرهنگ مجازی)، برداشتی از دموکراسی رسانهمحور را بهمثابة بدیل دموکراسی رایج مطرح میکند.