تکنولوژی، که از آغاز و به قصد سلطۀ انسان بر جهان طبیعی شکل گرفت، امروز، با گسترش ابعاد فنّاوری در حوزههای مختلف علم، نقش بیبدیلی در زندگی انسانها ایفامیکند. اگرچه هنوز برخی صاحبنظران از اینکه واژۀ سلطه را در این رابطه استعمال کنند احتیاط میکنند، درحقیقت، سلطۀ تکنولوژی بر انسان مدتهاست که آغاز شده و به اندازهای ...
بیشتر
تکنولوژی، که از آغاز و به قصد سلطۀ انسان بر جهان طبیعی شکل گرفت، امروز، با گسترش ابعاد فنّاوری در حوزههای مختلف علم، نقش بیبدیلی در زندگی انسانها ایفامیکند. اگرچه هنوز برخی صاحبنظران از اینکه واژۀ سلطه را در این رابطه استعمال کنند احتیاط میکنند، درحقیقت، سلطۀ تکنولوژی بر انسان مدتهاست که آغاز شده و به اندازهای این تسلط آرام و سازوار با نیازهای انسان پیشرفته که امروزه اگر کسانی با تردید به این مسئله مینگرند، به دلیل همین بستر منعطف و هماهنگ است. این مسئله اگرچه همواره از آغاز مدرنیته با فراز و فرودهایی همراه بوده و موافقان و مخالفان، هریک با ارائۀ دلایلی، تفوّق تکنولوژی و پیامدهای آن را بر زندگی انسان مورد بررسی و تحلیل قراردادهاند، به دلیل تغییرات گسترده در شیوههای این برتری، همچنان این مسئله به کانون توجه و نقد صاحبنظران مختلف تبدیلشدهاست. در این تحقیق سعی شده با مرور برخی از پژوهشهای پیشین، در چارچوب برخی نظریههای انتقادی و پیوندی مشترک در حوزۀ علوم انسانی، این موضوع مورد بررسی قرارگیرد